ورشکسته

معنی کلمه ورشکسته در لغت نامه دهخدا

ورشکسته. [ وَ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) کسی که هرچه داشته از دست رفته است. ( آنندراج ). مفلس. نادار. پریشان.

معنی کلمه ورشکسته در فرهنگ معین

(وَ شِ کَ تِ )(ص مف . )=ورشکست . ورشکستن : کسی که سرمایه و مال خود را از دست داده .

معنی کلمه ورشکسته در فرهنگ عمید

بازرگانی که به واسطۀ خبط و اشتباه در تجارت زیان دیده و نتواند وام های خود را بپردازد، ورشکست.

معنی کلمه ورشکسته در فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که سرمایه و مال خود را ازدست داده تاجری که بر اثر پیشامدی سرمای. خود را از دست داده .

جملاتی از کاربرد کلمه ورشکسته

آلفرد، در آن شهر، زیر نظر نیکلای نیکلایویچ زینین، به مطالعه شیمی پرداخت. در سال ۱۸۵۹، کارخانهٔ خانوادگی آن‌ها به عهده پسر دوم، لودویگ نوبل (۱۸۳۱–۱۸۸۸) گذاشته شد که آن را وسعت قابل ملاحظه‌ای بخشید. این شرکت خانوادگی، بعد از مدتی، ورشکسته شد و آلفرد، به همراه خانواده‌اش به آمریکا رفت. وی، تمام وقت خود را به تحقیق دربارهٔ مواد منفجره، مخصوصاً ایمن‌سازی و استفاده بهتر از نیتروگلیسیرین پرداخت. این ماده (نیتروگلیسرین) در سال ۱۸۴۷ توسط آسکانیو سوبررو، یکی از دانشجویان تئوفیل- ژول پلوز در دانشگاه تورین کشف شده بود.
سلسله قاجار، بیمار از سیاست داخلی، متوجه شد (اگر نگوییم که حتی متوجه نشدند) که قادر به رودررویی با خطر امپراتوری در ناحیه شمالی نیست. دربار شاهنشاهی، ضعیف و ورشکسته زیر فرمان فتحعلی‌شاه مجبور به امضا قرارداد رسوایی‌آور گلستان در ۱۸۱۳ م شد که بعد از شکست تلاش‌های عباس‌میرزا برای آرام کردن جبهه شمالی ایران، به امضای قرارداد عهدنامه ترکمنچای، منجر شد.
آماندا ابینگتون در سال ۲۰۱۳ توسط دادگاه عالی ورشکسته اعلام شد و نتیجهٔ دادگاه گرفتن ۱۲۰٬۰۰۰ پوند به عنوان لایحهٔ مالیات اعلام شد.
رضا (رضا بیک‌ایمانوردی) رانندهٔ رئیس یک شرکت ورشکسته است…