وردست

معنی کلمه وردست در ویکی واژه

(عا.)
کمک، دستیار.

جملاتی از کاربرد کلمه وردست

همچو من طغرل کسی در عشرت‌آباد جهان بکر معنی را نیاوردست در عقد سخن!
فن سوئی، مشاور خارجی پادشاه ژائوشیانگ، به پادشاه توصیه کرد که از آن لشکرکشی‌های بی‌ثمر علیه کشورهای دوردست دست بردارد. پادشاه ژائوشیانگ به این توصیه توجه کرد و سیاست خارجی چین را به اتخاذ روابط دیپلماتیک خوب با ایالت‌های دور (یان و چی) و تمرکز بر حمله به ایالت‌های نزدیک (ژائو، هان و وی) قرار داد. در نتیجه، چین در دهه‌های بعد شروع به حملات مداوم به هان و وی کرد و چندین منطقه را در مبارزات خود فتح کرد. در آن زمان، قلمروی چین فراتر از ساحل شرقی رودخانه زرد گسترش یافته بود و هان و وی به وضعیت "حائل" برای چین دربرابر سایر ایالت های شرق کاهش یافته بود.
خوردست خضر آبی کز خاصیت فعلش ترکیب وجود او هرگز نشود لاشی
آهنگ‌های این دمو نظیر «غیبت» و «دوردست» به‌دفعات از ایستگاه‌های رادیویی آمریکا و اروپا پخش می‌شدند. همچنین سومین آهنگ این آلبوم با نام «درست سر وقت» در بازی پرطرفدار دبلیو دبلیو ای اسمکداون در مقابل راو ۲۰۰۸ استفاده شد.
ورنه ز من خاکی سرگشته چرا خون دلم از دیده روان آوردست
میان صحن چمن قامت چو شمشادش دمار از قد سرو روان برآوردست
آن ترک نیمه مست چه خوردست گوییا کز باده هر دو نرگس او مست و سر خوشست
غبار جبهه‌سایی نیست رخسار نیازم را باین لب تشنگی‌ها نازپروردست شمشادم
سپهر از بن دندان بجای آوردست اشارتی که ترا از سر قلم بودست
مال و تن در راه حج دوردست خوش همی‌بازند چون عشاق مست
بس روان ها که او بپروردست که ندادست باز پس زنهار
در سال ۱۳۲۴ در شرایطی که مهاباد در کنترل ارتش شوروی بود و دولت مرکزی بر منطقه مهاباد تسلطی نداشت، صدر قاضی همراه با برادر بزرگترش قاضی محمد در تأسیس حزب دموکرات کردستان و راه‌اندازی جمهوری خودمختار مهاباد شرکت جست. در پی خروج ارتش شوروی از ایران در آذر ۱۳۲۵ با ورود ارتش ایران به مهاباد و از هم پاشیدن جمهوری خودمختار، صدر قاضی که در تهران و نماینده مردم در مجلس بود و همچنین میانجی جمهوری کوردستان و دولت مرکزی بود، در تهران دستگیر شد و به مهاباد منتقل شد و همراه با قاضی محمد در شب دهم فروردین ۱۳۲۶ به دار آویخته شد.
روز هجرانت مرا از پا درآوردست زود حسبة لله شبی کن دستگیریم از وصال
تبعید، دومین فیلم او در سال ۲۰۰۷ جلوی دوربین میخائیل کریشمن فیلم‌بردار چیره‌دست و همکار همیشگی خود رفت. الکس، همسر و دو فرزندش را برای سفری به زادگاه کودکی خود در دوردست‌ها می‌برد. آرامش از این سفر زمانی رخت برمی‌بندد که ورا، همسر الکس حقیقتی ویران‌کننده را به او می‌گوید. او باردار است ولی این مسافر در راه، فرزند الکس نمی‌باشد.
از برخی آثار وی فیلم و نمایشنامه و ترانه ساخته‌اند و کتاب‌های وی به زبان‌های دیگر هم ترجمه شده‌است. در موزه مادام توسو در آمستردام، تندیسی از او هست که سیگار به دست دارد و کتابی هم روی زانوان اوست و به دوردستها می‌نگرد. آنی ام خی شمیت جوایز زیادی (از جمله جایزه هانس کریستین آندرسن) را گرفته‌است. فرهنگ‌ورزان هلندی او را مشهورترین نویسنده کشورشان و ملکه واقعی هلند می‌دانند.