وردار

معنی کلمه وردار در فرهنگ معین

و ورمال (وَ رُ وَ ) (ص فا. ) (عا. ) = وردارنده و ورمالنده : کسی که پول یا مال اشخاص را بالا می کشد، مال مردم خور.

معنی کلمه وردار در فرهنگ فارسی

وردار و ورمال . ۱ - و ردارنده و و رمالنده ( صفت ) کسی که پول یا مال اشخاص را بالا میکشد مال مردم خور . ۲ - ورداری و ورمالی مال مردم خوری .

معنی کلمه وردار در ویکی واژه

(عا.)
وردارنده و ورمالنده: کسی که پول یا مال اشخاص را بالا می‌کشد، مال مردم خور.

جملاتی از کاربرد کلمه وردار

در روش آشپزی آذربایجانی با برخورداری از زعفران بیش از ۵۰ نوع غذا و ۱۰ نوع شیرینی درست می‌شود.
سر پیوند ما ندارد یار چون توان شد ز وصل برخوردار؟
شاد و برخوردار باد از روزگار مهتری تا حسود او شود غمخوار و خوار و باخلل
جام می عاشقانه خوش می نوش تا که گردی ز عمر برخوردار
هر که از اخلاص برخوردار شد بروی آتش سر بسر گلزار شد
چون سلطان جوان شاه جوان‌بخت که برخوردار باد از تاج و از تخت
ز حسّ خویش برخوردار از خود نمیدانست جز حق نیک یا بد
انده خال و غمّ عم بگذار تا بوی شاد خوار و برخوردار
ترا گنجست پر اسرار معنی از آن شد دوست برخوردار معنی
علاوه بر اینها در مرمت آثار گذشتگان از چنان تبحری برخوردار بود که کمتر کسی می‌توانست اثر مرمت‌شده ایشان را تشخیص دهد."
سپهر منزلتا با جمیع خسته دلان تویی پناه که باشی ز عمر بر خوردار
کسی که قدح تو گوید ز بخت برنخورد همیشه باش تو از ملک خویش برخوردار