ورت

معنی کلمه ورت در ویکی واژه

برهنه، عریان.

جملاتی از کاربرد کلمه ورت

بنات فکرم در پرده زان گریخته اند که کرد صورت حال من اقتضا پرده
به هر صورت که باشد عشق دل را می‌دهد تسکین که بهر کوهکن از سنگ شیرین می‌شود پیدا
فسردگی و کدورت شده است عالمگیر جوان و پیر درین روزگار هر دو یکی است
دبیران کل فعلی این اتحادیه، کوین کورتنی و ماری بوست، می‌باشند.
صورت تو معنی جان گم بکرد در خلاف این بسی اندیشه کرد
ای تو اندر جسم صورت بین شده بعد از آن هم صحبت سرگین شده
آنچه پوشیدنش ضرورت بود بی ضرورت برهنه کرد و نمود
چنان دان که از تو دلاورترم باسپ و بمردی ز تو برترم
باب باطن چیست سر حیدری معنی آن صورت پیغمبری
آن سینه و رخی که ز نورت گرفت پشت آن سینه گرم‌تر شد و آن رخ سیاه‌تر