ورانداز

معنی کلمه ورانداز در لغت نامه دهخدا

ورانداز. [ وَ اَ ] ( اِمص مرکب ) بازدید. تخمین. ( فرهنگ فارسی معین ). نگاه ژرفی است که از روی خریداری به کسی یا چیزی یا جائی کرده شود. ( آنندراج ). رجوع به ورانداز کردن شود.

معنی کلمه ورانداز در فرهنگ معین

(وَ. اَ ) (اِ. ) ۱ - اندازه (جامه و غیره ). ۲ - نقشه ، مسوده .
(وَ اَ ) (اِمص . ) بازدید، تخمین .

معنی کلمه ورانداز در فرهنگ عمید

۱. برانداز، بازدید.
۲. تخمین.
* ورانداز کردن: (مصدر متعدی )
۱. دید زدن.
۲. اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن، برآورد کردن.

معنی کلمه ورانداز در فرهنگ فارسی

برانداز، بازدید، تخمین، دیدزدن، بر آورده کردن
بازدید تخمین

معنی کلمه ورانداز در ویکی واژه

اندازه (جامه و غیره)
نقشه، مسوده.
بازدید، تخمین.

جملاتی از کاربرد کلمه ورانداز

هرکه دوراندازتر او دورتر وز چنین گنجست او مهجورتر
به خورشید سبک جولان فلک بسیار می نازد به دورانداز ساغر را تو هم مستانه ای ساقی
طبیعت آندم ازخود دورانداز دل و جان در بر آن نور انداز
تا نبیند دل دهندهٔ راز را تا نبیند تیر‌، دورانداز را
ز دوراندازی مَشکوی شاهم که در زندان این دِیر است چاهم
پس بپوشی خلعتی خوش با صفا دوراندازی ز بر این ژنده را
به دورانداز از رطل گرانسنگی مرا ساقی که بی آبی بود بر دست و پای آسیابندی