معنی کلمه وخ در لغت نامه دهخدا
خدا داده ست فوقی را چنین دردانه ای وخ هی
که با انداز معشوقی هزاران عشوه ضم دارد.فوقی ( آنندراج ). || علامت تعجب است.
- وخ جان . ( ناظم الاطباء ). رجوع به همین مدخل شود.
- وخ وخ ؛ واه واه. کلمه تحسین است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). وه وه.
وخ. [ وَخ خ ] ( ع اِ ) رنج. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رنج و درد. ( ناظم الاطباء ). || آهنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قصد و آهنگ. ( ناظم الاطباء ).