وحم

معنی کلمه وحم در لغت نامه دهخدا

وحم. [ وَ ] ( ع مص ) آهنگ کردن و فعل آن از باب ضرب است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
وحم. [ وَ ] ( ع اِ ) آن چیز که زن حامله آرزو کند. ( مهذب الاسماء ). آرزوانه زن باردار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هوسانه. ویارانه. آن چیز که آبستن آرزو کند. || آواز بال و پر مرغ که در پریدن برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) سخت آزمند [ آرزومند ] شدن زن آبستن به خوردن چیزی و خواهانی جماع و خواهانی هر چیزی. ( منتهی الارب ). ویار کردن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و فعل آن از باب حسب و سمع است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بر آبستنی آرزو خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ).

معنی کلمه وحم در فرهنگ معین

(وَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ویار و اشتهای شدید زنان باردار به نوعی خوراکی یا مواد دیگر. ۲ - خواهان جماع شدن .

معنی کلمه وحم در فرهنگ فارسی

( اسم ) ویار و اشتهای شدید زنان باردار بنوعی خوراکی یا مواد دیگر . ۲ - خواهان جماع شدن .
آهنگ کردن و فعل آن ار باب ضرب است .

معنی کلمه وحم در ویکی واژه

ویار و اشتهای شدید زنان باردار به نوعی خوراکی یا مواد دیگر.
خواهان جماع شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه وحم

«ولقد کرمنا» تاج سرت «وحملناهم » رخش سفرت
حریف صبوحم نه سبوح خوانم که از سبحهٔ پارسا می‌گریزم
ای مرغ دلم فاخته و، نخل قدت سرو؛ وی طایر روحم مگس و، شهد لبت قند
مردم مسیحی خوب، من بدینجا آمده‌ام تا بمیرم، براساس قانون و به واسطه قانون قضاوت شدم تا بمیرم، و بنابراین گفتاری علیه آن ندارم. من بدینجا آمده‌ام تا هیچ مردی را محکوم نکنم، و چیزی در مورد آن نگویم. آنچه که به آن متهم شده‌ام و محکوم به مرگ. ولی دعا می‌کنم که خدا شاه را حفظ کند و عمرش را مستدام دارد تا بر شما سلطنت کند، زیرا شاهزاده محترم و حتی بسیار بخشنده‌ای چون او هرگز نبوده. او در حق من بسیار خوبی کرد، یک آقای محترم و فوق‌العاده. اگر در پرونده من هر فردی مداخله داشت و درگیر بود، از ایشان می‌خواهم بهترین قضاوت را اعمال کند. و اکنون که دنیا و تمام شما را ترک می‌کنم، از صمیم قلب خواستارم که برایم دعا کنید. خداوندا به من رحم کن، روحم را به خدا می‌سپارم.
برخی از منتقدان، این ترانه را به فضای سالن رقصی هفتمین آلبوم استودیویی بیانسه، رنسانس، به‌ویژه تک‌آهنگ اصلی آن «روحم را بشکن»، تشبیه کردند.
زند چون مرغ روحم پر ز شوقت در طپیدن‌ها ز بال وی صدای شهپر روح‌الامین بشنو
می کنم با نیک و بد چون آئینه یکسان سلوک ساده لوحم سینه صاف از حسد باشد مرا
به ادعای بعضی از منابع جمهوری آذربایجان زوری بالایان کتابی به نام «احیای دوباره روحمان» در مورد وقایع خوجالی نوشته که در ادعا شده خود بالایان در آن شرکت داشته.
و انشدنا لموحمود الوراق
گروهی گویند که: «قول و تصدیق و عمل ایمان است.» چون فضیل عیاض و بشر حافی و خیر النّسّاج و سمنون المحبّ و ابوحمزهٔ بغدادی و محمّد جُریری رضوان اللّه علیهم و جز ایشان جماعتی بسیار.
زان بوسهٔ همچو آب حیوان اکنون نه سناییم که نوحم
مجروحم و ذوق جان فشانی دارم با تیغ ز همّتم جدا نتوان کرد
عبدالرزاق محمدحسین حرزالدین، مجموعه روایات فقهی منقول از ابوحمزه را گرد آورده و بر اساس ابواب فقهی در کتاب مسند ابی حمزه ثابت بن دینار ثمالی به چاپ رسانده‌است. در منابع، در بین آثار ابوحمزه، به تألیف مسند اشاره‌ای نشده و تنها شیخ طوسی از تألیف اثری به نام کتاب یاد کرده که ظاهراً مقصود وی از این عنوان، اصل (یکی از اصول اربعمائه) است.
رشته شمع شبستان غمم در آتش من نه مجروحم و پرخون شده پیراهن من