وجنات

معنی کلمه وجنات در لغت نامه دهخدا

وجنات. [ وَ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ وجنة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( دهار ). ج ِ وجنه که به معنی رخساره آدمی باشدو موی ریش در آنجا نمیروید و آن پهلوی بینی و زیر چشم میباشد و آن موضوع اگرچه جز رخساره است مگر مجازاً رخساره را گفته میشود. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و اشک ندامت بر صفحات وجنات از فواره دیدگان رها کرد. ( سندبادنامه ص 153 ). رجوع به وجنة شود.

معنی کلمه وجنات در فرهنگ معین

(وَ جَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وجنه .

معنی کلمه وجنات در فرهنگ عمید

رخسار، چهره.

معنی کلمه وجنات در فرهنگ فارسی

جمع وجنه
(اسم ) جع وجنه رخسار : (( آن نازنین چنان منفعل شد که حالتی بزنان مخصوص است واقع شد و اثر شرم و خجالت بر صفحات و جنات او ظاهرگشت ... ) )

معنی کلمه وجنات در ویکی واژه

جِ وجنه.

جملاتی از کاربرد کلمه وجنات

وجناتش چو طبع تو خرم حرکاتش چو شعر من شیرین
و اما کسی که دعوی ترس از پروردگار، و خوف از کژدم و مار جهنم می کند، هیچ اثری از آن در وجنات احوالش ظاهر نه بلکه شب و روز به خورد و خواب مشغول، و عمر او به عیش و عشرت مصروف، هر ساعتی چندین تقصیر از او صادر، و هر روزی معصیتی را مرتکب می گردد و چنین شخصی کاذب، و اسم خوف را بر خود بسته است .
طفل یرفّ الماء من وجناته و یرقّ عوده‌ و یکاد من شبه العذاری فیه أن تبدو نهوده‌