وبائی
معنی کلمه وبائی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه وبائی
تا به کف پای خمم گردن مینائی هست خبرم نیست که تسنیمی و طوبائی هست
پشت پدر به چون تو پسر چو«ن» الف بود زیرا که پیش او تو چوبائی ز پیش آب
همه عیشها از تو گردد منغص که تن را وبالی و جان را وبائی
توقیع ملک دید جهان گفت زهی حرز هم داعیهٔ امنی و هم دفع وبائی