واگذار

معنی کلمه واگذار در لغت نامه دهخدا

واگذار. [ گ ُ] ( اِمص مرکب ) ترک. تسلیم. تفویض. ( ناظم الاطباء ).
- واگذار شدن ؛ تفویض شدن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه واگذار در فرهنگ فارسی

تسلیم . تفویض

جملاتی از کاربرد کلمه واگذار

واعظ مباش غافل و محکم بگیر کار یعنی که واگذار بحق کار خویش را
در آخر هم رایت به شرکت وکتور واگذار می‌شود و نتیجه هم می‌شود المنت
یا مرا از خدمت او واگذار یا ز خاکش آدم دیگر بیار
مرا بحالت خود واگذار ای ناصح از آنچه بی خبر استی تو من خبر دارم
یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن یا به تو واگذارم این جسم به خون طپیده را
کشتی ما را به ساحل واگذار بار غم بر سینه دریا منه
پرسیدم از خرد که چه گویم بوصف او گفتا مرا بحیرت دیرینه واگذار
قصه خلافت را واگذار و بیغم شو از فدک مکن صحبت از فلک مقدم شود
در دوازده ماه اکتبر سال ۱۸۱۳ میلادی در روستای گلستان از توابع قره باغ، معاهده صلح امضاء گردید که بر اساس آن گرجستان شرقی، خان نشین‌های گنجه، قره باغ، شکی، شروان، باکو، قوبا، تالش، دربند و بخشی از ارمنستان تحت تسلط قاجاریان از جمله استان شیراک، استان لوری، شهرستان قازاخ، شامشادین و استان سیونیک به روسیه تزاری واگذار شد.
بر آرزوی خلق در خلد واگذار ما را نیاز کن به غم دلنواز خویش
ای دل بی تاب زاری واگذار گریه با ابربهاری واگذار
اگرچه لی سدل آلفاگو را در چهارمین بازی برد، با واگذاری در ۱۸۰ حرکت پیروز شد. آلفاگو بعداً برای بدست آوردن پیروزی چهارم کار را ادامه‌داد، و پنجمین بازی را برد.
خوش به تکبیرخدا دستی برآر یعنی از کف غیر حق را واگذار