واهن

معنی کلمه واهن در لغت نامه دهخدا

واهن. [ هَِ ] ( ع ص ) سست. ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). واهی. ( مهذب الاسماء ): رجل واهن ؛ ضعیف لابطش عنده. ( اقرب الموارد ). ج ، وهن. سست در عمل و در کار. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) عرق مستبطن حبل العاتق الی الکتف و ربما وجع صاحبه و عرته الواهنة. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه واهن در فرهنگ فارسی

سست . واهی

جملاتی از کاربرد کلمه واهن

صدا را بیشتر از یک کلمه باور خواهند داشت. به‌طور مثال شخصی در حالی که من
برای بعضی افراد مشکل است بخواهند با دیگران تماس چشمی برقرار کنند. به‌عنوان مثال کسانی که اوتیسم یا اختلال اضطراب اجتماعی دارند تماس چشمی برایشان مشکل است.
در هر بیمار، طراحی درمان برای محافظت بافت‌های سالم تا حد امکان انجام می‌شود. بیمار باید قبل از شروع دوره رادیو تراپی در جلسهٔ طرح درمان شرکت کند. بیماری که با رادیو تراپی تحت درمان قرار می‌گیرد باید طرح درمان منحصر به فردی داشته باشد. به دلیل تنوع روش‌های پرتو دهی طراحی درمان یک گام اولیه و مهم برای درمان هر بیمار تحت پرتو درمانی است . قبل از پرتو درمانی گروه رادیوتراپی میزان و نوع پرتو را مشخص خواهند کرد .
گر مرد به نزدیک تو خواهنده بیاید جود تو کند خواستن از مرد تقاضا
در قیمت جان از تو کار خواهند این گنج مپندار رایگان است
نگه کن که چونند و چندند مرد کجایند و اکنون چه خواهند کرد
تا عشق بود عقل روا نیست که مردان در مملکت عاشقی انباز نخواهند
پیش از آن کت به قهر جان خواهند جان به جانان سپرده باید شد
قومی که جگر سوخته آتش عشقند شاید که به جز بادهٔ ناب از تو نخواهند
در این تجمّع که آرام و بدون هیچ گونه ابراز خشونتی از سوی معترضان بوده، معترضان از مردم آمریکا می‌خواهند برای اعتراض به سیاست‌های دولت آمریکا، به آن‌ها بپیوندند.
چو با دانش ما ندارند تاو نخواهند زین بوم و بر باژ و ساو