( وآة ) وآة. [ وَ ] ( ع ص ) مؤنّث ِوأی به معنی سخت شتاب کننده و تیزرونده از چهارپایان. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به وأی شود. واه. ( ع صوت ) کلمه تحسین که در مقام تعجب و تحسین استعمال می کنند. ( ناظم الاطباء ). در عربی کلمه تحسین است به معنی چه خوش است و خوشا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به واهاً شود. || در فارسی کلمه تعجب است ، و در تداول زنان علامت تعجب سخت و ترس باشد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || دریغا. افسوس. افسوسا. دریغ. آه. || ( مص ) آه کشیدن. آه گفتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
معنی کلمه واه در فرهنگ معین
(شب جم . ) هنگام تحسین و تعجب گفته می شود.
معنی کلمه واه در فرهنگ عمید
= وه
معنی کلمه واه در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - در مقام تعجب بکار رود . توضیح گاه درمقام تعجب آمیخته با توهین و تحقیر با شگفتی از بدی و بدجنسی و افراط و تفریط طرف بکار رود . ۲ - در مقام تحسین و آفرین آید. آه کشیدن . یا دریغا . افسوس ( و آه ) مونث وای بمعنی سخت شتاب کننده و تیز رونده از چهار پایان
معنی کلمه واه در دانشنامه عمومی
واه ( به اردو: واہ ) شهری در ایالت پنجاب ( پاکستان ) کشور پاکستان است که در سرشماری سال ۲۰۰۶ میلادی، ۲۴۳٫۱۵۱ نفر جمعیت داشته است.
جملاتی از کاربرد کلمه واه
به باران مژه در ابر میجستم وصالش را کنون ناجسته دربارم چنان آمد که من خواهم
اگر من با تو برگویم که حجّت نیست بی فرمان تو خواهی گفت اگر از حکمِ سلطان است فرمان کو
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست
که عالم همه محضر حسن یارست یکی از گواهان محضر شکوفه
پس از آنکه در ۲۰۱۰ انتخاب شد ، کنده گفت که گینه را به عنوان یک دموکراسی تقویت میکند و با فساد مبارزه خواهد کرد. کنده توسط منتقدانش به تقلب در انتخابات متهم شده بود.
دلخواه و شاید تهی). مثلاً «شنبه» زیررشتهٔ «چهارشنبهسوری» است.
خواهد رسید رتبه صائب به مولوی گر مولوی به رتبه عطار میرسد
درد باطن سوز جانم عرضه پیش هر طبیب چون نخواهد شد به درمان کمتر ای دل هی مکن
تو خواهی کفر گیر و خواه اسلام نخواهم جز رخش محراب دیگر
زحمت ساقی، که عمرش بادباقی، تا بکی رخصتی خواهم که تالب بر لب دریا کنم