وانگاه

معنی کلمه وانگاه در فرهنگ معین

(ق . ) ۱ - و آن زمان . ۲ - به علاوه ، وانگهی .

معنی کلمه وانگاه در فرهنگ عمید

۱. آن زمان، آن وقت.
۲. با وجود این: افسر خاقان وانگاه سر خاک آلود / خیمهٴ سلطان وانگاه فضای درویش (سعدی۳: ۷۳۸ ).

معنی کلمه وانگاه در فرهنگ فارسی

۱ - و آن زمان . ۲ - بعلاوه وانگهی .

معنی کلمه وانگاه در ویکی واژه

و آن زمان.
به علاوه، وانگهی.

جملاتی از کاربرد کلمه وانگاه

فلک ز اختران کاروانگاه شد سر آهنگ آن کاروان ماه شد
پی یک دیدنش وانگاه مردن شده عمری که هر سو در کمینم
کاروانگاهِ حوادث جای خوابِ امن نیست در رهِ سیلِ خطر مگشا میانِ خویش را
در هر چیزی نشانی از تست وانگاه تو بی‌نشان کجایی؟
آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟ وانگاه تا بزیست در آن آرزو نبود
از ما نظری بوام بستان وانگاه نگر بروی مقصود
وانگاه بینمش به دو سه روزی بس کوته ست عمر که من دارم
از او در سفر مهر گیتی فروز شفق آتش کاروانگاه روز
افگند دل ما همه در چاه زنخدان وانگاه بپوشید به سبزه سر چه را
دعوی دوستی کنی وانگاه نشوی تابع ارادت دوست