وان
معنی کلمه وان در لغت نامه دهخدا

وان

معنی کلمه وان در لغت نامه دهخدا

وان.( پسوند ) بان. ( حاشیه برهان چ معین ). به معنی محافظت و نگاهبانی. || نگهبان. نگاهدارنده. حارس. و محافظت کننده. همچو گله وان و دشتوان و فیلوان و امثال آن ، لیکن بدون ترکیب گفته نمیشود. ( برهان قاطع ). حافظ. نگاهبان. ( انجمن آرا ). || شبه. مانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ). نظیر. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ). ون. ( جهانگیری ). ون مخفف آن است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). حرف تشبیه به معنی مانند. || دارنده. ( غیاث اللغات ). || ( اِ ) در تداول گیلانیان ، زبان گنجشک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنچه در لغت پارسی استنباط شده است وان به معنی چشمه و محل آب استعمال می شده و از اسامی قدیم که بر بعضی محال نهاده اند این معنی استنباط می شود چنانکه در آذربایگان محلی معروف است آن را شش وان خواندند چون شش چشمه و رودآب به هم متصل و بدان محل می آمده ، اکنون شیشوان گویندو در شهر نشوی که در این زمان به نخجوان مشهور است هم آبی بوده که شکارهای دشتی و کوهی به هوای خوردن آب از کوه به زیر می آمده اند و جماعتی شکارچیان که به پارسی آنها را نخجیروان می نامیده اند می رفته و آنها را نخجیر می کرده اند بتدریج آن محل را نخجیروان خواندند و «را» را حذف کرده نخجوان گفتند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). || ( حرف ربط + ضمیر ) مخفف و آن. از و ( حرف عطف ) + آن ( اسم و ضمیر اشاره ) :
وان نار بکردار یکی حقه ساده
بیجاده همه رنگ بدان حقه بداده.منوچهری.واندگر پخت همچنان هوسی
و این عمارت بسر نبرد کسی.سعدی.
وان. ( روسی ، اِ ) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که در حمام نصب کنند ودر آن بدن را شستشو دهند. ( از فرهنگ فارسی معین ).
وان. ( اِخ ) نام شهری است در ترکیه ، واقع در فلات ارمنستان در ساحل شرقی دریاچه وان. ( دائرة المعارف اسلامی از حاشیه برهان ). نام ولایتی از ملک آذربایجان. ( جهانگیری ).نام شهری است از ولایت شروان. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ). شهری است از اقلیم چهارم به جزیره نزدیک بوسطان و بعضی آن را از ارمینه شمارند و چنین است در خوبی آب و هوا بی نظیر است. ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ).
وان. ( اِخ ) دریاچه ای است به آسیای صغیر. بحیره ارجیش. بحیره طِریخ ( به مناسبت ماهی طِریخ که در آنجا بسیار است ).
وأن. [ وَءْن ْ ] ( ع ص ) پهن. عریض. ( از منتهی الارب ). هر چیز عریض. ( از اقرب الموارد ). || مرد پهن تن. ( منتهی الارب ). رجل عریض. و هی وأنة. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه وان در فرهنگ معین

[ روس . ] (اِ. ) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که برای شست و شوی بدن در حمام تعبیه کنند.

معنی کلمه وان در فرهنگ عمید

۱. مانند، نظیر.
۲. [قدیمی] = بان: پلوان، گله وان، دروان، دشتوان.
ظرف بزرگ چینی یا سرامیکی در حمام برای شستن بدن در آن.

معنی کلمه وان در فرهنگ فارسی

شهری در جنوب شرقی ترکیه نزدیک ساحل شرقی دریاچه وان و مرکز شهرستان وان که دارای ۱۳۵٠٠ تن سکنه است . مرکز تجارت و کشت گندم می باشد . شهری است قدیمی در ۱۵۴۳ م . به تصرف ترکان عثمانی در آمد روسها در ۱۹۱۸ م . آن را متصرف شدند ولی بعدا آن را به ترکیه مسترد داشتند .
ظرف بزرگ فلزی یا چینی که در حمام نصب کنند و در آن بدن را شستشو دهند.
پهن . عریض

معنی کلمه وان در دانشنامه عمومی

وان بزرگ ترین شهر در شرق ترکیه است.
وان ( ترکی استانبولی: Van ) ( کردی: Wan ) ، بزرگ ترین شهر در شرق ترکیه که مرکز استان وان می باشد. وان یکی از شهرهای تاریخی ترکیه باشد . زبان مردم آن کردی کرمانجی و برای کارهای رسمی از ترکی استانبولی استفاده می کنند با جمعیت ۳۶۱٬۱۶۳ نفر است که امروزه به حدود ۶۰۰٬۰۰۰ نفر هم رسیده است.
این شهر از شمال و غرب به دریاچه وان از شرق به کوه های مرتفع سیاه کوه و اِرک و از جنوب به کوه آرتوس چسبیده است.
شهر وان نیز همانند شهر ارومیه به دریاچه خود معروف است. دریاچه وان بعد از دریاچه ارومیه بزرگ ترین دریاچه در خاورمیانه است.
عمده شهرت جهانی این شهر به دلیل وجود گربه های سفید پشمالویی با یک چشم آبی و دیگری زردرنگ است که به گربه وان مشهوراند. قلعه وان، جزیره آختامار، کلیسای مقدس، اسکله و ناحیه ادرمیت از دیگر جاذبه های گردشگری در این شهر است. علاوه براین، صبحانه های وان یکی از فرهنگ های مهم و عمده در ناحیه آناتولی شرقی در ترکیه می باشد.
همچنین وان نام دریاچه ای است که شهر وان در شرق آن واقع است. این دریاچه به دلیل داشتن حجم زیادی از املاح به رنگ آبی سیر درآمده است و گردشگران زیادی را جذب خود کرده است.
از روستاهای قدیمی حومه شمالی وان که هم اینک بخشی از شهر شده می توان به روستای شهباغ اشاره کرد که منطقه ای با باغ های فراوان است.
آب و هوای شهر وان:
جنگ عثمانی و صفوی اندکی پیش از مرگ پدر احمد یکم ( محمد سوم ) آغاز شده بود. احمد یکم پس از به تخت نشستن، زاده یوسف سنان پاشا را به عنوان رهبر سپاه شرق منصوب کرد. ارتش عثمانی در ۱۵ ژوئن ۱۶۰۴ از قسطنطنیه حرکت کرد اما خیلی دیر شده بود، و زمانی که در ۸ نوامبر ۱۶۰۴ به جبهه شرقی رسید، ارتش صفوی ایروان را تصرف کرد و وارد ایالت قارص شد و فقط قوای عثمانی می توانست در آخالتسیخه آنها را متوقف کند. با وجود مساعد بودن شرایط، یوسف سینان پاشا تصمیم گرفت برای زمستان در وان بماند، اما پس از آن به ارزروم لشکر کشید تا از حمله صفویان جلوگیری کند. این امر باعث ناآرامی در سپاه عثمانی شد و آن سال عملاً برای عثمانی ها هدر رفت و بی نتیجه ماند.
در تاریخ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱ زلزله شدیدی در استان وان اتفاق افتاد که پس لرزه های آن در شهرهای غربی ایران از جمله خوی و سلماس احساس شد. در اثر این زلزله تعداد ۶۰۴ نفر کشته شده و ۴۱۵۲ نفر نیز زخمی شدند.
وان (حمام). وان به ظرف بزرگی گفته می شود که انسان ها در آن خود را می شویند .
در زمان های قدیم، مردم به دو دلیل به حمام می رفتند: پاکیزه شدن و آمادگی برای مراسم مذهبی. رومیان و یونانیان نیز برای آرامش یافتن به حمام می رفتند. در میان مصریان نیز استفاده از حمام برای تشریفات مذهبی بود. قدیمی ترین حمام ها، در کاخ شهر نوسس، واقع در جزیرهٔ کرت، با قدمت ۴۰۰۰ سال، ساخته شد. حمام های این کاخ دارای پاشویه و وان بودند. در منزل ملکه، یک وان متعلق به سال ۱۴۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد یافت شد. ازآنجاکه وان برای استفادهٔ انسان طراحی شده است، شکل آن تقریباً در طول تاریخ ثابت مانده است. در روزگاران گذشته، یونانیان در وان حمام می کردند. وان ها معمولاً از سنگ های صیقلی شده، مرمر ( کلسیم کربنات تقریباً خالص ) و یا چوب ساخته می شدند. هومر، شاعر بزرگ یونان، وان نقره ای زیبایی را که از مصر به یونان آورده شده بود، توصیف می کند.
از زمان ملکه ویکتوریا، حمام توسعه یافت و بخشی از ضروریات زندگی شد. وان های ساخته شده از چوب، مس و آهن اغلب درپوشی داشت که باعث می شد تا انسان از وان بتواند به عنوان نیمکت هم استفاده کند.
وان (شهرک). وان ( به انگلیسی: Vaughan ) یک شهرک در کانادا است که در Regional Municipality of York واقع شده است.
وان ۲۸۸٬۳۰۱ نفر جمعیت دارد.
شهرهای رمله، سورا، لاتزیو، لانچانو و یاکوتسک خواهرخوانده های وان هستند.
معنی کلمه وان در فرهنگ معین
معنی کلمه وان در فرهنگ عمید
معنی کلمه وان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه وان در دانشنامه عمومی
معنی کلمه وان در ویکی واژه

معنی کلمه وان در ویکی واژه

عدد یک (۱)، شماره یک.
ظرف بزرگ فلزی یا چینی که برای شست و شوی بدن در حمام تعبیه کنند.
ظرفی برای حمام کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه وان

با قفس ساخته ام لیک زگلریزی اشک می توان یافت که شوق گل و گلشن باقیست
ز تاب می چو خوی از روی دلستان بچکد مرا ز نرگس تر آب ارغوان بچکد
اثر کرد پیری به بخت جوان ببخشای بر بنده ناتوان
مهر است یا زرین صدف خرچنگ را یار آمده خرچنگ ناپروا ز تف، پروانهٔ نار آمده
ز بحر روم بگدشت و سوی بر روان گردید با دریای لشکر
هر خون که به خاک از دم تیغ تو فروریخت فردای جزا کس نتواند ثمنش کرد
گر آن دیر آشنا بیگانه مست است خوشم کاین بیخبر دیوانه مست است
کشتی و بوسی طمع دارم از آن لب تا به حشر بگذرم از خون ولی از خون بها نتوان گذشت
با دانش پیرست آن هر چند جوان است با بخت جوان است این‌، هر چند که پیرست
به پیری آیدت روز جوانی تو نا دیده زمانی شادمانی