وام کردن
معنی کلمه وام کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه وام کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه وام کردن
تو گویی عیش عالم وام کردند نخستین بزم وصلش نام کردند
ای دوست مرا چو سر تو باشی من غم نخورم ز وام کردن
چه با لذت میی بود آنکه گوئی ز میگون لعل جانان وام کردند
نخستین باده کاندر جام کردند ز چشم مست ساقی وام کردند
سحر خیزان صفای صبح محشر از آن چاک گریبان وام کردند
نخستین باده کاندر جام کردند ز چشمِ مستِ ساقی وام کردند