وام کردن

معنی کلمه وام کردن در فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص م . ) قرض گرفتن .

معنی کلمه وام کردن در فرهنگ فارسی

(مصدر ) قرض گرفتن : (( هوافسرده بحدی که وام کرده مگر برودت از دم بد خواه شاه عرش جناب . ) ) ( وحشی ) وام گزاردن ( گزاشتن ) : ( مصدر ) پرداختن قرض تادیه دین : (( دستوری خواه بنده را تبه نشابور بازگردد و وام بگزارد . ) )

معنی کلمه وام کردن در ویکی واژه

قرض گرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه وام کردن

تو گویی عیش عالم وام کردند نخستین بزم وصلش نام کردند
ای دوست مرا چو سر تو باشی من غم نخورم ز وام کردن
چه با لذت میی بود آنکه گوئی ز میگون لعل جانان وام کردند
نخستین باده کاندر جام کردند ز چشم مست ساقی وام کردند
سحر خیزان صفای صبح محشر از آن چاک گریبان وام کردند
نخستین باده کاندر جام کردند ز چشمِ مستِ ساقی وام کردند