وافد

معنی کلمه وافد در لغت نامه دهخدا

وافد. [ ف ِ ] ( ع ص ) بر سویی آینده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بر سویی پیش کسی رونده. ( غیاث اللغات ). ج ، وفود. اوفاد. وفد. || آینده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آن که مرکب نجیب سوار شود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || سنگخوار و شتر پیشی گیرنده. ( از اقرب الموارد ). شتر پیشرو و سنگخوار پیشی گیرنده در سیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بر زمین زننده و افکننده. ( آنندراج ). || ( اِ ) تندی دو رخسار که وقت خائیدن بلند شود. و آن در پیری زائل شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برآمدگی گونه هنگام جویدن که در روزگار پیری از میان میرود. ( از اقرب الموارد ).
وافد. [ ف ِ ] ( اِخ ) حیی است از عرب. ( از اقرب الموارد ). نام گروهی از تازیان. ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه وافد در فرهنگ معین

(فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - بر سویی آینده ، آینده . ۲ - نزد کسی رونده . جِ (عربی ) وفود، اوفاد، وفد.

معنی کلمه وافد در فرهنگ عمید

۱. کسی که برای رساندن پیغام به جایی می رود، رسول.
۲. واردشونده، درآینده.

معنی کلمه وافد در فرهنگ فارسی

آینده، آینده باپیغام، وفدوفودجمع
(اسم ) ۱ - بر سویی آینده آینده . ۲ - نزد کسی رونده جمع ( عربی ) وفود اوفاد وفد.
حیی است از عربی . نام گروهی از تازیان

جملاتی از کاربرد کلمه وافد

قوله تعالی: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» این در برابر آنست که: «وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» و این آن بود که احیاء عرب بایّام موسم کس فرستادند به مکّه تا از احوال رسول خدای (ص) بپرسند و قصّه وی بداند و نشان وی بپرسد، چون بدر مکّه رسید مقتسمان که بر راه بودند یکی می‌گفت محمّد ساحرست، یکی می‌گفت شاعرست، یکی می‌گفت کذّابست، یکی می گفت مجنونست، و می‌گفتند: لو لم تلقه خیر لک اگر او را نبینی ترا به بود، آن سائل گفت: انا شرّ وافد ان رجعت الی قومی دون ان ادخل مکّة و استطلع امر محمّد او القاه پس من بد پیکی باشم و بد رسولی از قوم خویش اگر هم باین سخن باز گردم و در مکّه نروم و محمّد را نبینم و حال وی باز ندانم، چون در مکّه شد اصحاب رسول و مؤمنان را دید گفت: «ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» اینست که ربّ العالمین گفت: «وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ» ما و ذا کالشی‌ء الواحد و المعنی: ای شی‌ء انزل ربّکم چه چیز است که خدای فرو فرستاد بر محمّد؟ «قالُوا خَیْراً» اینجا دو قول گفته‌اند: یکی انزل خیرا و هو القرآن الجامع لجمیع الخیرات، ایشان جواب دادند که خیر فرو فرستاد یعنی قرآن فرو فرستاد که جامع خیراتست و منبع حسنات و بیان ثواب مؤمنان.