واضع

معنی کلمه واضع در لغت نامه دهخدا

واضع. [ ض ِ ] ( ع ص ) نهنده چیزی در جائی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سازنده. ( ناظم الاطباء ). بناکننده. || آفریننده. پیداکننده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
اختر سعدی و عالم ز فروغ تو منیر
واضع عقلی و گیتی ز نظیر تو عقیم.سعدی ( مجالس ).|| شارع و آنکه در میان مردمان وضع قانون می نهد. ( ناظم الاطباء ). || شتر گیاه ترش چرنده. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). || زن بی خِمار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زن آبستن شونده در آخر طُهر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زن زاینده. || حدیث دروغ سازنده. ( اقرب الموارد ).
واضع. [ ض ِ ] ( اِخ ) روستائی در یمن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مخلافی است در یمن. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه واضع در فرهنگ معین

(ض ) [ ع . ] (اِفا. ) وضع کننده .

معنی کلمه واضع در فرهنگ عمید

۱. ایجادکننده.
۲. وضع کننده، مُدوِّن.
۳. = نویسنده

معنی کلمه واضع در فرهنگ فارسی

وضع کننده، گذارنده، نهنده، قراردهنده، مقرر
(اسم ) ۱ - وضع کننده مقرر دارنده : (( عجم در کل ابواب آن ( بحور ) تابع اند نه واضع . ) ) ۲ - سازنده موجد . ۳ - آفریننده خالق : (( اختر سعدی و عالم ز فروغ تو منبر واضع عقلی و گیتی ز نظیر تو عقیم . ) ) ( مجالس سعدی ) ۴ - آنکه در میان مردم قوانین و احکام پدید آرد شارع جمع : واضعین . یا واضع چهار ( چار ) کتاب . حق تعالی که صحف را بر ابراهیم تورات را بر موسی انجیل را بر عیسی و قر آن را بر محمد صلی ا... علیه و آله نازل ساخته ( بعضی بجای صحف زبور داود را نام برند ) .
روستائی در یمن مخلافی است در یمن .

جملاتی از کاربرد کلمه واضع

در تاریخ ۲۲ می ۲۰۱۸ اسرائیل اعلام کرد که برای اولین بار از این هواپیما در یک حمله نظامی به صورت گسترده و علیه مواضع ارتش سوریه استفاده نموده است.
چهارمین حملۀ شیمیایی به سومار در ۲۵ دی ۱۳۶۵ و پس از عملیات کربلای ۵ رخ داد که طی آن مواضع تیپ‌ها، پدافند هوایی، پشتیبانی، یگان‌ها و بیمارستان صحرایی ارتش در جنوب سومار و نفت‌شهر هدف قرار گرفت که طی آن ۲۰ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر مصدوم شدند.
ای تواضع برده پیش ابلهان وی تکبر برده تو پیش شهان
گر تواضع پیشه گیری ای جوان دوست دارندت همه خلق جهان
آیت عدل تو تا مُنزل شد اندر شأن ملک پیش آهو با تواضع می رود شیر عرین
به خاک خفتهٔ دام تواضع خلقم چو سجده‌ای‌که فتد راه در جبین زارش
از بار تواضع قد افلاک دوتا ماند وز کبر تو یک ره چو مه نو نخمیدی
شد مست و از تواضع بی‌اختیار او در بزم شد عیان که نهان با که همدمست
در جریان حضور در کنگره، بل در سیاست‌های خارجی و دفاعی بیشتر مواضع محافظه‌کارانه داشت – وی در جریان سه دوره ریاست جمهوری از جنگ ویتنام پشتیبانی کرد – اما، در رابطه با مسائل داخلی مانند قوانین باز مسکن و سایر قوانین مرتبط با حقوق مدنی و همچنین مسائل زیست‌محیطی و حفاظت از محیط زیست و سیاست آموزشی و اصلاحات، بل معمولاً مواضع میانه تا لیبرال اتخاذ می‌کرد.
بدان که گروهی را جهل به جایی باشد که عجب آورند به چیزی که آن بدیشان نیست و به قدرت ایشان تعلق ندارد، چون قدرت و جمال و نسب. و این جهل است هرچه تمامتر، چه اگر عالم و عابد گوید که علم من حاصل کردم و عبادت من کردم، خیال او را جای هست اما این دیگر خود حماقت محض است. و کس بود که عجب به نسب ظالمان و سلاطین کند و اگر ایشان را بینندی که در دوزخ به چه صفت باشند و اندر قیامت که خصمان بر ایشان استخفاف کنند، از ایشان ننگ دارندی. بلکه هیچ نسب شریفتر از نسب رسول (ص) نیست و عجب بدان باطل است و عجب گروهی بدانجا رسد که پندارند که ایشان را خود معصیت زیان ندارد و نخواهد داشت و هرچه خواهند همی کنند و این مقدار ندانند که چون خلاف جد و پدر خود کند نسب خود از ایشان قطع کرده باشند و ایشان شرف در تقوی و در تواضع دانستند نه در نسب و هم از نسب ایشان کسانی بودند که سگان دوزخ بودند.
چون این دو طهارت حاصل آمد در محلی پاک رو به قبله باید آورد و حضور معبود وشهود مسجود با دل بباید گفت و از سر جمعیت تکبیر باید کرد و قرآن به حرمت باید خواند و در رکوع تواضع باید نمود و در سجود خشوع و خضوع، وبا دل باید گفت که «المصلی یناجی ربه». و این جمله لابد نماز و طهارت است. هر چه کم بود حلاوتی ندهد.
آنچنان بایدت از عجز سرافکنده کنی کز تواضع همه ابنای جهان بنده کنی
به افسون مدارا از کج‌اندیشان مشو ایمن تواضع در کمین تیر می‌دارد کمان‌ها را