معنی کلمه واشامه در لغت نامه دهخدا
از آن پس داد وی رانامه ویس
همان پیراهن و واشامه ویس.( ویس و رامین ).ز زلفینت مرا ده یادگاری
ز واشامه مرا ده غم گساری.( ویس و رامین ).دریده ماه پیکر جامه در بر
فکنده لاله گون واشامه از سر.( ویس و رامین ).رجوع به واشام و باشامه شود.