معنی کلمه وارد در لغت نامه دهخدا
با صادر و وارد نعایم
بلده دو سه دست کرده قایم.نظامی. || درآینده. ( غیاث ). آینده. آمده. داخل. مقابل صادر. ( یادداشت مؤلف ). رسیده شده. ( ناظم الاطباء ). فرودآینده. ( کشاف اصطلاحات الفنون ): عافی ، وارد، فرودآینده. ( منتهی الارب ). || مسافر که درآید. درآینده از سفر. ( مؤلف ) ( از ناظم الاطباء ) :
ز بهر صادر و وارد پزند هر روزی
هزار بخته مر او را همیشه در مطبخ.سوزنی.احوال و کرامات و مقامات خواجه را از صادر و وارد بسیار شنودم. ( انیس الطالبین بخاری نسخه خطی کتابخانه مؤلف ص 128 ). || آگاه. مطلع. فلانی وارد است یا بسیار وارداست ؛ یعنی اطلاع بسیاری دارد. ( یادداشت مؤلف ). || صحیح. به مورد: این اعتراض وارد است. ( مؤلف ).
- غیروارد ؛ بیمورد. بی اطلاع.
|| جایز :
مکرها در کسب دنیا بارد است
مکرها در ترک دنیا وارد است.مولوی. || باجرأت. ( اقرب الموارد ). دلیر و باجرأت.( ناظم الاطباء ). شجاع. ( اقرب الموارد ). || طویل. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). || رجل واردالشفة؛ مردی آویخته لب. ( مهذب الاسماء ). || سابق. پیشی جوینده. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پیش آینده. ( ناظم الاطباء ). قادم. || قاصد و پیک. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آورنده خبر. ( ناظم الاطباء ). || شخصی که پیش از کاروان آید و اسباب و رخت مهیا کند. ( آنندراج ). || میهمان. ( ناظم الاطباء ). || راه. ( اقرب الموارد ). راه در میانه راه. || موی دراز و فروهشته. ( منتهی الارب ). موی طویل و آویزان. شعر وارد؛ یعنی یرد الکفل بطوله ، کقوله ،علی المتنین منها وارد. || مرد دراز نوک بینی. فلان واردالارنبة؛ یعنی بینی او دراز است. ( اقرب الموارد ). || از نظر عرفانی وارد عبارت است از معانی که به دل حلول کند. ( از تاریخ تصوف دکترغنی ). در اصطلاح تصوف آنچه بدون جهد بنده بر دل وی نازل شود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). خواطر پسندیده ای که من غیرعمد بر دل میگذرد و مطلقاً هر چیزی که بر دل میگذرد. هر معنی غیبی که من غیر عمد بر دل بنده میگذرد. ( تعریفات جرجانی از تاریخ تصوف دکتر غنی ). عبارت از چیزی است که بر قلوب درآید و به عبارت دیگر ازجمله خواطر محموده است که بدون تعمد بنده بر دلها گذرد و آن سخنی است که بنده آن را بی واسطه آواز درمی یابد. وارد گاهی از جانب حق است و گاه از جانب علم.وارد گاه سرور و گاه هم است گاهی قبض است و گاه بسط. در کشاف اصطلاحات الفنون آنچه از معانی که بدون کسب بنده بر دل درآید وارد نامیده شده است. در مصباح آمده است که واردات یا صحیح اند و یا فاسد که در صورت اخیر مورد اعتماد نمی باشند. وارد صحیح هم یا الهی است که متعلق به علوم و معارف است و یا ملکی و روحانی که برانگیزنده طاعات است و الهام نام دارد. و وارد فاسد یا نفسانی و عبارت از چیزی است که در آن حظ نفس و لذت باشد و هاجس نامیده میشود و یا شیطانی است که موجب معصیت است و وسواس نام دارد. پس واردات یا ملکی هستند و یا رحمانی و یا شیطانی. ( از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سیدجعفر سجادی ) :