وارد ساختن

معنی کلمه وارد ساختن در لغت نامه دهخدا

وارد ساختن. [ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) وارد کردن. وارد آوردن. فرود آوردن. || مطلع کردن. آگاهانیدن. واقف ساختن.

معنی کلمه وارد ساختن در فرهنگ معین

(رِ. تَ ) [ ع - فا . ] (مص م . ) ۱ - داخل کردن . ۲ - آگاه ساختن .

معنی کلمه وارد ساختن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - داخل کردن . ۲ - مطلع کردن آگاه ساختن .

معنی کلمه وارد ساختن در ویکی واژه

داخل کردن.
آگاه ساختن.

جملاتی از کاربرد کلمه وارد ساختن

حذف تردی هیدروژنی ناشی از فرایند آبکاری نیکل-فسفر، خصوصاً در مورد زیرلایه‌های فولاد پراستحکام، از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. با توجه به اینکه حذف کامل این پدیده از فولادهای پوشش دهی شده امکان‌پذیر نیست، توصیه شده که ابتدا پوشش نازکی از نیکل-فسفر (به ضخامت ۳ تا ۱۵ میکرون) بر سطح فولاد، رسوب داده شده و سپس عملیات حرارتی جهت حذف تردی هیدروژنی صورت گیرد. چنانچه به ضخامت‌های بیشتری از پوشش نیاز باشد، می‌توان عملیات پوشش دهی را با وارد ساختن مجدد قطعه هیدروژن زدائی شده به حمام الکترولس، ادامه داد.
وی در این فصل به توصیف «دامداری صنعتی» یا استفاده از حیوانات برای خوراک اقدام کرده و در کنار آزمایش روی حیوانات، این رویه‌ها را به عنوان یکی دیگر از رویه‌های سیستماتیک و نظام مندی توصیف می‌کند که به اَشکال گوناگون با وارد ساختن درد و رنجی غیرقابل توصیف روی حیوانات «منافع» آن‌ها را پایمال می‌کنند.
بعد از فتح سرزمین‌های قفقاز و ارمنستان شرقی، روسیه با امپراتوری عثمانی در تماس مستقیم قرار گرفت. جنگ‌های روس و عثمانی از سال‌های ۱۸۰۸ تا ۱۸۲۹م روی داد، سرفرمانده روس ژنرال ایوان پاسکویچ موفق شد شکست سنگینی در آن نبردها بر دولت عثمانی تحمیل نماید و قسمت بزرگی از ارمنستان غربی را در اختیار خود قرار دهد؛ و از سال ۱۸۵۳م تا ۱۸۷۸ با شرکت نیروهای فدایی ارمنی با سر فرماندهی ژنرال توماس نازاربکیان نبرد سختی با نیروهای عثمانی به وقوع پیوست که شکست سنگینی برآنان وارد ساختند.