وابط

معنی کلمه وابط در لغت نامه دهخدا

وابط. [ ب ِ ] ( ع ص ) فرومایه بددل سست. ( منتهی الارب ). بددل ضعیف. ( مهذب الاسماء ). الضعیف الجبان. الخسیس. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه وابط در فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] (ص فا. ) ۱ - ضعیف ، سُست - رأی . ۲ - خسیس ، فرومایه .

معنی کلمه وابط در فرهنگ فارسی

فرومایه بد دل سست . بد دل ضعیف .

معنی کلمه وابط در ویکی واژه

ضعیف، سُست - رأی.
خسیس، فرومایه.

جملاتی از کاربرد کلمه وابط

پس از تسخیر لهستان توسط نیروهای شوروی در سال ۱۹۳۹، زمانی که شوروی حکومت موجود در لهستان را به رسمیت نشناخت، روابط دیپلماتیک لهستان و شوروی غیرفعال شد. حدود ۱٬۵ میلیون شهروند لهستانی، شامل ۲۰۰٬۰۰۰ اسیر جنگی، از لهستان اشغال شده توسط ان‌کاوی‌دی به اردوگاه کار اجباری گولاگ تبعید شدند. روابط دیپلماتیک این دو کشور در سال ۱۹۴۱ بعد از حملهٔ آلمان به شوروی و اجبار استالین برای یافتن کشور دوست دوباره برقرار شد. قراردادهای نظامی طبق توافق بین دولت لهستانی در تبعید و استالین باعث عفو بسیاری از شهروندان لهستانی شد که بعضی از آن‌ها این ارتش را تشکیل می‌دادند. استالین همچنین توافق کرد که این نیروی نظامی توسط دولت در تبعید لهستان اداره شود. ارتشی لهستانی در خاک اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد.