هیچ گاه

معنی کلمه هیچ گاه در لغت نامه دهخدا

هیچ گاه. ( ق مرکب ) هیچ وقت. هرگز :
گر کند هیچ گاه قصد گریز
خیز ناگه به گوشش اندر میز.خسروی.

معنی کلمه هیچ گاه در فرهنگ معین

(ق مر. ) هیچ وقت ، هرگز.

معنی کلمه هیچ گاه در فرهنگ عمید

۱. هیچ وقت.
۲. هرگز.

معنی کلمه هیچ گاه در فرهنگ فارسی

هیچوقت هرگز .

جملاتی از کاربرد کلمه هیچ گاه

تا هیچ گاه کارلسان ناید از بصر شکر فشان بتهنیت جشن تو شفاه
ربیع بن خیثم را گفتند: هیچ گاه ندیدیمت که کسی را غیبت کنی؟ گفت: آنچنان از حال خود خوشنود نیستم تا بسرزنش مردمان پردازم. آنگاه چنین سرود:
نگارا، هیچ گاهی یاد داری کزین بیچارگانت یاد بوده ست
گویا کتاب‌های فرستاده شده از سوی هیوبرت دارک هیچ گاه به دست ابراهیم دهگان نمی‌رسد ؛ معلوم نمی‌شود که چه بر سر آن‌ها می‌آید یا چه کسی مالک آن کتاب‌ها می‌شود .
تمام عمر من اندر غم جوانان رفت که هیچ گاه ازایشان نبود شاد دلم
گویدت کای جان گداز عمر کاه هیچ خیر از تو ندیدم هیچ گاه
پیش از این گمان می‌رفت که این هرم هیچ گاه کامل نشده بوده، با این حال بررسی‌های باستان‌شناسی جدید نشان می‌دهند که نه تنها این هرم کامل شده بوده که دارای اندازه‌ای برابر با هرم منکورع - سومین هرم بزرگ در مجموعه اهرام جیزه - بوده است.
من نخفتم در فراقت هیچ گاه چشم من در حسرت آن رو نخفت
از طلب فارغ نبودم هیچ گاه روز روز و هفته هفته ماه ماه
خداوند ابوالحسن را رحمت کناد، بخدا سوگند چنین بود. حال بگو بدانم ضرار که اندوه تو بر او چسان است؟ گفتم: اندوه من بروی چون اندوه کسی است که فرزندش را در آغوشش سربریده باشند و هیچ گاه اشکش نخشکد و اندوهش آرام نگیرد.
دیده روشن زمانه ندید هیچ گاهی چنو به استقلال
هیچ گاهی به سوی بند نیایی، آری هیچ کاری به مراد دل درویش نرفت