معنی کلمه هیولانی در لغت نامه دهخدا
با تو از قوت هیولانی
ستد و داد روح حیوانی.سنایی.ز مردمان مشمر خویشتن به هیأت و شکل
که مردمی نه همین هیکل هیولانی ست.انوری.تو را که صورت جسم تو را هیولانی ست
چو جوهر ملکی در لباس انسانی.حافظ.به کنه جوهر ذات تو چون رسم هیهات
هنوز طفل صفت عقل من هیولانی.طالب آملی ( از آنندراج ).- عقل هیولانی . رجوع به عقل شود.