هیتی
معنی کلمه هیتی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه هیتی
و مراد از این قول آن است که: مر ولی را ترس نباشد؛ از آنچه ترس از بَیوس چیزی باشد که از آمدن آن بر دل کراهیتی بود و یا بر تن بلایی و یا بر محبوبی میترسد که از او می فوت شود که اندر حال با وی است، و ولی مروقت را بود وی را خوف نباشد که از آن بترسد، و چنانکه ورا خوف نبود رجا هم نباشد؛ از آنچه رجا از امید محبوبی باشد که بدو رسد اندر ثانی حال و یا مکروهی که ازوی دفع شود و اندوه نیز نباشدش؛ از آنچه اندوه از کدورت وقت بود، پس آن که اندر حظیرهٔ رضا بود و روضهٔ موافقت اندوه وی را کجا یابد؟
تو را نباید کاید ز من کراهیتی بدین که گفته شد ای نیک رای و ای مهتر
مقام دوم تسکین خاطر ریاست، چون خاطر ریا پدید آید اگرچه به مجاهدت چنان کرد که طمع از مال خلق و از ثنای خلق ببرید و همه اندر چشم وی حقیر شد، ولیکن شیطان اندر میان عبادت خاطرهای ریا اندر پیش آوردن گیرد: اول خاطر آن بود که بداند که کسی را اطلاع افتاد یا امید آن است که اطلاع افتد. دوم رغبتی باشد که اندر نفس پدید آید که بداند که وی را منزلتی بود نزدیک ایشان. سیم قبول این رغبت بود تا عزم کند که تحقیق گرداند و جهد باید کرد تا اول خاطر را دفع کند و بگوید که اطلاع خلق چه کنم که خالق مطلع است و مرا اطلاع وی کفایت است و کار من به دست خلق نیست. اگر خاطر دوم اندر رغبت قبول بجنبد آنچه از پیش برخویشتن تقدیر کرده است با یاد آورد که قبول ایشان با رد و مقت حق تعالی چه سود تا از این اندیشه کراهیتی پدید آید اندر مقابله آن رغبت، پس آن شهرت وی را به قبول خلق همی خواند و این کراهیت وی را منع همی کند. و آن که غالب وی کراهیت بود، نفس مطیع وی گردد، پس اندر مقابله آن سه خطر سه کار دیگر باشد:
درستی زر بداد به کراهیتی تمام. شاگردان گفتند: ای امام! تو کریمی و عالمی و در سخا همتا نداری. این قدر زر دادن چرا بر تو گران آمد؟
اما بعد، بر رای اهل کمال- که روی سخن در ایشان است- پوشیده نماند که بر بدن هر فردی از افراد انسان جوهری شریف که آن را روح خوانند از عالم امر قل الروح من امر ربی موکل است و بر وی قهرمان. حقیقت آدمی عبارت از آن جوهر است و او پیوسته به ذات خود قائم است و از فنا محروس و مصون و مستعد ترقی و کمال. و چنانکه بدن از شهوات و لذات محسوس محظوظ می گردد و روی در عالم سفلی دارد، روح نیز از معرفت حضرت عزت که غایت همه غایات است- عز شانه و ادراک حقوق و افاضت خیرات بهره مند می گردد و روی در عالم قدس دارد، و چنانکه بدن به واسطه امراض مزمنه از خاصیت خود فرو ماند روح نیز کیفیتی و ماهیتی دارد که چون به مرضی از امراض که بدو مخصوص است- از حب جاه و مال و اکتساب شهوات و التفات به لذات عالم سفلی مبتلا گردد، از خاصیت فرو ماند که آن مشاهده حضرت ذوالجلال و ادراک معقولات و افاضت خیرات باشد.
ذکر هر چیزی دهد خاصیتی زانک دارد هرصفت ماهیتی
از این نمط در حال خشم شیر میگفتند تا کراهیتی بدل او راه یافت، و باحضار شگال مثال داد و از وی سوال کرد که: «گوشت چه کردی؟» جواب داد که: «به مطبخی سپردم تا به وقت چاشت پیش ملک آرد.» مطبخی هم از جمله اصحاب بیعت بود، منکر شد و گفت: «البته خبر ندارم.» شیر طایفه ای را از امینان بفرستاد تا گوشت در منزل شگال بجستند، لابد بیافتند و به نزدیک شیر آوردند. پس گرگی که تا آن ساعت سخن نمی گفت، و چنان فرا مینمود که «من از عدولم و بیتحقیق و اتقان قدر در کاری ننهم، و نیز با شگال دوستی دارم و فرصت عنایت میجویم.» پیشتر رفت و گفت: «چون ملک را از زلت این نابکار روشن گشت زود به حکم سیاست تقدیم فرماید، که اگر این باب را مهمل گذارد بیش گناهکاران از فضیحت نترسند.»
۱۹۹۵: ارتش آزادیبخش کوزوو با ماهیتی شورشی و شبهنظامی تشکیل گردید.
هیتین جفا بر آن کند تیز کو در خرد و هنر متین است
ز ماهیتی کز بخار او فتاد زمین گشت و بر جای خویش ایستاد
در حدود ۱٬۴۰۰ پیش از میلاد، از ساختههای آهنی در قلمرو هیتیها در ارمنستان کنونی استفاده میشد که این به عنوان نخستین شواهد مصرف این عنصر است.
وی این نوع برخورد را نه تنها در مورد هیتیها و آرامیها، بلکه در مورد سایر مردمان زیردست و مغلوب هم به کار میبردهاست. این رفتار خشن و سبعانه باعث میشد که حتی وقتی که قشون آشور در جایی حضور نداشت، قیام و شورشی در آنجا اتفاق نیفتد.