هیاکل

معنی کلمه هیاکل در لغت نامه دهخدا

هیاکل. [ هََ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ هیکل. رجوع به هیکل شود.

معنی کلمه هیاکل در فرهنگ معین

(هَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ هیکل .

معنی کلمه هیاکل در فرهنگ عمید

= هیکل

معنی کلمه هیاکل در فرهنگ فارسی

جمع هیکل
جمع هیکل

معنی کلمه هیاکل در ویکی واژه

جِ هیکل.

جملاتی از کاربرد کلمه هیاکل

شوی سرخوش از جام توحید و گوئی تخلصت من سجن تلک الهیاکل
در نتیجه کاوشها تاج، قوچ، گردنبند، گوشواره، شلشله، سکه‌ها، پای زیب، شنگوله، بشقاب، صندوقچه آرایش، مرتبان پوش دار، شانه عاج، عصا، کمربند طلایی مردانه، پوش خنجر، ارابه، قبضه شمشیر دولفین، مروارید چشم، الهه آناهیتا، هیاکل رب النوع، جام شراب، و تندیس دختر پادشاه به‌دست آمده و همه اجساد متذکره با لباس‌های فاخر و قیمت بها دفن گردیده بودند که در لباس هرکدام آنها ۲۵۰۰ ابی ۴۰ هزار پارچه طلایی بکاربرده شده بود.
به بت‌شکن پدر ملت آن که صولت او هیاکل صنمی را ز سنگ داد زوال
کرده هر یک به موجب تقدیر در هیاکل تصرف و تدبیر
همچنین در کتاب هیاکل شیخ سهروردی نیز دلیلی بر همین معنی است. چه گفته است: بی شک خورشید است که به تمام اجرام نور می بخشد و نوری از چیزی نمی گیرد.
زتو کامران قوابل زتو حل شده مشاکل زتو جنبش هیاکل زتو دانش جماجم
خلیل الله آسا به تایید فطرت جز آیات فاطر مخوان زین هیاکل
این هیاکل جمله قید جان تست این حقایق حاجب عینان تست