هکذا

معنی کلمه هکذا در لغت نامه دهخدا

هکذا. [ها ک َ ] ( ع ق مرکب ) همچنین. ( آنندراج ) ( از غیاث ).

معنی کلمه هکذا در فرهنگ معین

(ها کَ ) [ ع . ] (ق مر. ) به همین ترتیب ، این چنین .

معنی کلمه هکذا در فرهنگ عمید

این چنین، همچنین، به همین ترتیب: از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی / بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذا (منوچهری: ۱۳۱ ).

معنی کلمه هکذا در فرهنگ فارسی

بهمین ترتیب این چنین . یا وهکذا . و همچنین : بهر مریدی یکی از اسمائ الله را اجازه میدهند که تکرار کند و قابل گردد که یکاسم دیگر فوق اسم اول باو اجازه دهند وهکذا تا مرتبه هفتم اذکار که آخرین مربته است . یا هکذا فعلل و تفعلل . بهمین ترتیب قیاس کن وقس علی هذا (دار اصطلاح علما و طلاب دینی متدوال است )
همچنین

معنی کلمه هکذا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)

معنی کلمه هکذا در ویکی واژه

به ترتیب، به همین ترتیب. هم چنین، این چنین.

جملاتی از کاربرد کلمه هکذا

و نجاشی اول ترسا بود، پس مسلمان شد، و این آیت در شأن اوست و قوم او که مسلمان شدند از اهل ولایت او، چون قرآن بشنیدند چشم ایشان دیدند که آب می‌ریخت از شادی و بیداری آنچه بشناخته بودند از حق، که از قرآن آن شنیدند راست که در انجیل خوانده بودند، و گفته‌اند که این در شأن وفد یمن آمد که بر ابو بکر صدیق آمدند، و گفتند: اقرأ علینا القرآن، قرآن بر ما خوان. ابو بکر چیزی از قرآن بر ایشان خواند. ایشان از سر صفاء وقت و سوز دل خوش بزاریدند و بگریستند. ابو بکر صدیق که ایشان را چنان دید، او را خوش آمد، گفت: هکذا کنا، فقست القلوب. پس رب العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد. وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ یعنی القرآن تَری‌ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ. و مصطفی (ص) ایشان را گفته: «ارق الناس اهل الیمن».
دین حق گشت در جهان پیدا هکذا هکذا و الا لا
جزو خاکی گشت و رست از وی نبات هکذا یمحو الاله السیئات
و قال عبد اللَّه بن عمرو بن العاص بینما نحن حول رسول اللَّه (ص) اذ ذکر الفتنة او ذکرت عنده فقال (ص): «اذا رأیت النّاس مرجت عهودهم و خفّت اماناتهم و کانوا هکذا» و شبک بین اصابعه، قال فقمت الیه فقلت: کیف افعل عند ذلک جعلنی اللَّه فداک؟ فقال علیه السلام: «الزم بیتک و املک علیک لسانک و خذ ما تعرف و دع ما تنکر و علیک بامر الخاصة و دع عنک امر العامّة».
روایت کنند از عمر خطاب گفت: مردی صحابی در نماز سورة الفرقان برخواند نه بر ان نسق که من میخواندم و رسول مرا تلقین کرده بود، دست وی گرفتم و او را بحضرت نبوّت بردم گفتم: یا رسول اللَّه این مرد سورة الفرقان میخواند بر خلاف آن که مرا تلقین کرده‌ای، رسول خدا آن مرد را گفت: بر خوان، آن مرد بر خواند همچنانک در نماز خواند، رسول گفت: «هکذا انزلت ان هذا القرآن نزل علی سبعة احرف فاقرؤا ما تیسّر منه».
آسمان صدرا شنیدی لفظ پروین‌بار من قائلان عهد را گو هکذا والا فلا
دولت اسلامی افغانستان در مدت ۹ ماه سال ۱۳۹۰ از ۲۴۹ میلیارد بودجه سال صرف ۳۳٪ که حدود ۸۲ میلیارد افغانی می‌شود استفاده نموده‌است. امکان دارد تا اخیر سال ۱۳۹۰ به ۴۰–۴۵٪ برسد. هکذا کسر بودجه الی ۸۰ درصد می‌باشد.
اگر عاشق را از معشوق طلب بر و نوال بود و امید کرم و افضال بود گویندش بر درآی و خود را از غم مفرسای هاهُنا النوالُ مَطْرُوحٌ وَبابُ الْاِجابَةِ مَفْتُوحٌ اما اگر طمعش شهود بود و یا قبل الخمود وجود بود مَریضٌ لایُعادٌ گردد مُریدٌ لایُرادُ شود هر قصه که نویسد مردود بود و هر دعا که گوید باجابت نرسد کذلک موسی سَاَلَ عن اشیاءَ وَاُجیبَ قال قداُوتیتَ سُوءً لَکَ یا موسی. فَلمّا قال مِن قَلقِ الشُّوق اَرِنی اُنظُر الیکَ قال لن ترانی .. هکذا قَهْرُ الاَحْباب هکذا قَهْرُ الاَحْبابِ.
«وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ» این جواب کفّار قریشست که درخاست رستاخیز استعجال می‌نمودند، بر طریق استهزاء می‌گفتند: «مَتی‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ أَیَّانَ مُرْساها» ربّ العالمین گفت: «ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ» لیس یرید انّ السّاعة تأتی فی اقرب من لمح البصر و لکنّه یصف سرعة القدرة و الإتیان بها می‌گوید در قدرت ما آوردن آن و نمودن آن آسانست و سهل و نزدیک، آن گه هنگام آن آید چون لمح البصر بود: تاوش چشم، که اللَّه تعالی گوید کن: باش تا می‌بود، و السّاعة اسم لوقت النّشور سمّی ساعة لانّه جزء یوم من یوم القیامة و اجزاء الزّمان سمّیت ساعات. و یقال لمح فلان ببصره اذا طرف طرفا وحیا، «أَوْ هُوَ أَقْرَبُ» کلمة او وردت فی القرآن فی مواضع مضافة الی اللَّه عزّ و جلّ ما هی منه فی شی‌ء من الشکّ و انّما هی لتوهم علی الخلق فیها فکان قیام السّاعة فی وحائها کلمح البصر لقوم من النّاظرین و هو اقرب منه لقوم آخرین، و هکذا فی قوله: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلی‌ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ»، هم مائة الف عند قوم من العادّین و یظنّهم آخرون یزیدون، و قوله: «فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‌» فی القسیّ‌ تفاوت و فی قیاس القامة اختلاف و قول من قال انّ او بمعنی بل فی هذه المواضع قول مرغوب عنه، «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ»