هکاته

معنی کلمه هکاته در لغت نامه دهخدا

هکاته. [ هَِ ت ِ ] ( اِخ ) از مورخان یونانی قرن ششم ق. م. است که از اهالی می لث بوده و آثار وی بر جای نمانده است. ( از ایران باستان پیرنیا ص 66 ).

معنی کلمه هکاته در دانشنامه آزاد فارسی

هِکاتِه (Hecate)
هِکاتِه
(در یونانی، به معنای مددکار از راه دور) در اساطیر یونان، الهۀجهان مردگان و فنون جادوگری. ارتباط او با شب سبب شد که او را با دو الهۀ سِلِنهو آرتمیسهمانند بدانند. اولین کسی که از او نام برده هِزیوداست که او را صاحب قدرتی نامحدود در اعطای ثروت و همۀ مواهب زندگی روزمره می دانست. اووید در فاستیاو را با سه سر و سه تن تصویر کرده است که پشت به هم ایستاده اند تا هر سه جهت را ببینند. هکاته فقط یک بار در داستانی اساطیری به اتفاق دمتر، الهۀ غلات، ظاهر می شود؛ او که شاهد ربوده شدن پرسفونهبه دست پلوتوبود، به دمتر کمک کرد که با مشعلی روشن به جست وجوی دخترش برآید؛ و در مدت زمانی که پرسفونه ملزم بود در جهان مردگان بماند، هکاته حکم راهنمای او را داشت. برای پرستش او در آخرین روز هر ماه، ماهی و تخم مرغ را به رسم پیشکشی در چهارراه ها و مکان هایی قرار می دادند که محل تردد الهگان و سگان شکاری جهان مردگان است. ستون هایی موسوم به هِکاتایا در تقاطع بزرگراه ها و ورودی منازل، به ویژه در آتیکا، برپا می شد و حیوانات مخصوصی که به این مناسبت قربانی می شدند، توله سگ های سیاه و بره های سیاه ماده بودند. هکاته احتمالاً از یکی از خدایان زمین یا زیرزمین دورۀ پیش از تمدن سلتی منشأ گرفته است، اما این احتمال نیز می رود که در دورۀ هلنی از بِندیس، از الهگان تراکیه، اقتباس شده باشد.

معنی کلمه هکاته در ویکی واژه

~ الهه و ایزدبانوی یونان باستان که بر جهان زیر زمین فرمانرواست.

جملاتی از کاربرد کلمه هکاته

از این نظر آرتمیس با هکاته که الهه و ساحره بود، گاه یکسان و اشتباه گرفته می‌شد زیرا هکاته نیز الهه خاک بود و خصوصیاتی شبیه آرتمیس داشت و مرگ هم زیار سر و کار داشت.
اِستِریا (به یونانی: Ἀστερία) در اساطیر یونان یکی از تیتان‌ها و دختر تیتان کئوس و فوبه است. بر طبق هزیود، او خواهر لتو، و همسر پرسیس به‌شمار می‌رود، که از او صاحب فرزند دختری به نام هکاته است. همچنین فیلسوف رومی سیسرون، او را مادر چهارمین هراکلس از زئوس بیان کرده‌است. اما با توجه به عقاید رایج و حقیقی‌تر، او یکی از ساکنین المپ محسوب می‌شد و بسیار مورد علاقه زئوس بود. او برای فرار از آغوش زئوس، خود را به یک بلدرچین تبدیل نمود و خود را به دریای اژه انداخت. در این‌جا بود که استریا به «جزیره استریا» (جزیره‌ای که مانند ستاره از بهشت افتاده است)، یا اورتیجیا، که بعدها دلوس نام گرفت دگرگون شد.