هوشنگ

معنی کلمه هوشنگ در لغت نامه دهخدا

هوشنگ. [ ش َ ] ( اِ ) به معنی امر اول باشد و هوش و آگاهی و عقل و خرد را نیز گویند. ( برهان ).
هوشنگ. [ ش َ ] ( اِخ ) پسر سیامک. نام فرزند چهارم آدم علیه السلام است که یکی از سلاطین پیشدادی بود. گویند آتش و آهن در زمان او به هم رسید وآلات زراعت کردن ساخت و جویها روان کرد و شهر و عمارت بنا نهاد و شیاطین را از مخالطت آدمیان دور گردانید. و بعضی گویند ارفخشدبن سام اوست و پیغمبر است و کتاب جاویدان خرد که به جاوید نام اشتهار دارد از او یادگار مانده است. ( برهان ). قسمتی از گفته صاحب برهان بر اساسی نیست. رجوع به هوشنگ فرزند سیامک شود.
هوشنگ. [ ش َ ] ( اِخ ) دومین پادشاه پیشدادی پسر سیامک بن کیومرز بوده و بعضی نسبت او را چنین تحقیق کرده اند: هوشنگ بن فردادبن سیامک بن میشی بن کیومرز. وی بعد از کیومرز پادشاه شد و از دیماوند که مکان کیومرز بود به پارس رفته در استخر آرامگاه گزید. بنابراین آن زمین را بوم شاه نام نهادند. او پادشاهی دانا و بینا و یزدان ستای و عادل بوده و او را پارسیان پیغمبر بزرگ شمارند و گویند بر وی کتاب آسمانی نازل شده و آن مشتمل بر سی وهشت آیه بوده و ساسان پنجم بعد از او آن را ترجمه کرده و داخل کتب پیغمبران بعد از مه آباد و دساتیر اینک حاضر است و مجمع آن نامها است. و گویند فارس نام پسری داشته که زبان فارسی ملک فارس منسوب بدو است. تصرفات و اختراعات بسیار از او نوشته اند و کلمات حکمت از او نقل کرده اند و شهر سوس و کوفه را از بناهای او دانسته اند. ازهنگام وفات کیومرز تا هوشنگ دویست وبیست وسه سال فاصله بوده و پانصد سال او عمر نموده و کتاب جاودان خرد از تألیفات او است که در حکمت عملی نگاشته. گنجوربن اسفندیار که از سلاطین عجم است آن را از فارسی قدیم به زبان متداول ترجمه نموده ، حسن بن سهل برادر فضل ذوالریاستین وزیر مأمون عباسی آن را به زبان عرب نقل نموده و استاد ابوعلی مسکویه به الحاق حکمت های فرس وهند و روم و عرب آن را انجام داد. و آن کتاب را هوشنگ شاه برای پند و اندرز پسر خود و ملوک آینده مرقوم نموده بود و در بعضی تواریخ برخی از آن ثبت است. کتب هوشنگ متعدد بوده است. در زمان خلافت عمربن خطاب به حکم او کتب ایران همه سوختند و از کتاب وی چند ورق به دست شهاب الدین مقتول افتاده بود و بدان عمل مینمود. چون بر انوشیروان عادل معلوم شد که عرب بر عجم غلبه خواهند جست ، جاویدان خرد را در جوف شکم آهویی زرین نهاده در ایوان خود مدفون نموده بود و در زمان مأمون ذوبان نام هندی آن را برآورده نزد مأمون برده بعضی را به عربی ترجمه کردند و تتمه را که چهارصد ورق بود به هند برده قدردانان ضبط و ترجمه کردند و به دیگران نشر نمودند. مدت پادشاهی او را چهل سال گفته اند. ( انجمن آرا ). در داستان ملی ما هوشنگ دومین پادشاه ایران است که پس از کیومرث به پادشاهی هفت کشور نشست. پدرش سیامک در جنگ با دیوان کشته شد و هوشنگ انتقام پدر را از دیوان گرفت و آنگاه که کیومرث رخت از جهان بربست او بجای نیا به فرمانروایی نشست و چهل سال سلطنت راند و آهن و آتش را کشف کرد و جشن سده را آئین نهاد و آب از دریاها برآورد و در جویها روان ساخت و کشاورزی و به دست آوردن پوشیدنیها را از پوست حیوانات به مردم آموخت ، اما در اوستا هوشنگ پهلوان بزرگ ومرد پارسای مقدسی است که نامش هئوشینگهه و نزدیک به تمام موارد ملقب به پَرَذات َ است. این کلمه ممکن است به نخستین قانون گزار یا نخستین مخلوق تعبیر شود و همین لفظ است که در پهلوی به پَشدات و در زبان دری به پیشداد مبدل شد. عنوان پیشداد در اوستا تنها خاص هوشنگ است ، ولی در مآخذ پهلوی و اسلامی بر دسته ای از شاهان [ از هوشنگ تا کیقباد ] اطلاق میشود و یقیناً این نام را از همین لقب هوشنگ که مؤسس سلسله پیشدادی تصور میشد گرفته اند. در اوستا نام هوشنگ چندین بار آمده است و در همه آنها نام هوشنگ در مقدمه نام شاهان و پهلوانان ذکر شده مگر در فروردین یشت [ یشت 13 ] که در مقدمه نام پهلوانان و شاهان نام ییمه آمده و پس از آنکه از آخرین شاه یعنی کوی هوسروه ( کیخسرو ) یاد شد نام عده ای از پهلوانان آمده است که هوشنگ هم جزو آنان است و از این طریق باید گفت فروردین یشت وقتی نگاشته شده که هنوز نام پهلوانان و شاهان قدیم در موارد معین بعدی ثبت نشده و سلسله شاهان و پهلوانان کاملاً مرتب نگردیده بود و ازاین روی سلسله شاهان فروردین یشت اصیل تر و قدیم تر از یشت های دیگر است ، یعنی این یشت خاصه قسمتهای مربوط به شاهان و پهلوانان متعلق به ازمنه بسیار قدیم و دوره نزدیک به تدوین گاتاها است. در جزو نسکهای اوستای عهد ساسانی نسکی به نام چهرداد بود که حکم تاریخ داستانی ایران قدیم را داشت و خلاصه آن در دینکرد [ کتاب 8 فصل 13 ] نقل شد.در چهرداد نسک نسب نامه هوشنگ فرقی با بندهشن داشت ،چه بنابر آنچه در چهرداد نسک آمده بود هوشنگ نواده ٔگیومرد و از فرزندان سه گانه مشیگ بود و از دو فرزند دیگر یکی ویگرد و دیگری تاز نام داشت ، اما در بندهشن میان هوشنگ و گیومرد سه نسل فاصله است و به هرحال در کتاب هشتم دینکرد چنین آمده است که رسم زراعت و دهانکانیه [ یا دهکانیه = دهقانی = اصل مالکیت ] را وی گرد پیشداد پدید آورد و دهیوپتیه ( دهوفذیه ) یعنی اصل حکومت و سلطنت را که مراد از آن حمایت و هدایت و نگاهبانی خلق است ، هوشنگ پیشداد ایجاد کرد. آنچه از اوستا راجع به هوشنگ نقل شد قدیمترین احادیثی است که در این باب میان قوم ایرانی وجود داشته و تا این روزگار برجای مانده است. بر روی هم و تا آنجا که از این روایات مستفاد میشود هوشنگ پیشداد را باید چنین تعریف کرد: هئوشینگهه پرذات نخستین کسی است که به خواست اهورمزدا و امشاسپندان ویزتان بر پهنای هفت کشور سلطنت یافت و نه تنها فرمانروای آدمیان بود بلکه بر دیوان و جادوان و بدکیشان و کاویان و کرپانان هم فرمانروایی مینمود. دیوان را منکوب و مقهور کرد و کارشان را به جایی رسانید که از ترس او به تاریکیها پناه بردند. این پادشاه دو بهره از دیوان مازندرانی و بدکیشان وَرِن را بکشت و برای خداوند فرشتگان بر قله کوه مقدس هرا قربانیها کرد. هوشنگ تقریباً در همه داستانهای قدیم ایرانی جز بعض معدود نخستین شاه هفت کشور شمرده شده است ، ولی بنابر بعض مآخذ اسلامی در ایران قدیم برخی چنین می پنداشتند که تَخم َاُروپ َ ( تهمورث ) نخستین شاه جهان و پدیدآرنده شاهی بود و باید گفت که این سخنان و روایات لاشک اصلی قدیمتر داشته و از منابعی کهن در این آثار راه جسته بود. ریشه اوستائی نام هوشنگ [ هئوشینگهه ] کاملاً روشن نیست :

معنی کلمه هوشنگ در فرهنگ فارسی

بمعنی امر اول باشد و هوش و آگاهی و عقل و خرد را نیز گویند

معنی کلمه هوشنگ در فرهنگ اسم ها

اسم: هوشنگ (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hušang) (فارسی: هوشنگ) (انگلیسی: hushang)
معنی: کسی که خانه های خوب فراهم می کند، آگاه، خردمند، از شخصیت های شاهنامه، به معنی کسی که منازل خوب فراهم سازد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دومین شاه پیشدادی، پسر سیامک، یافتن آتش، برپا کردن جشن سده و استخراج آهن را یادگار او می دانند، ( در اعلام ) نام فرزند سیامک که در نزد پدر مقام دستوری داشت، نام فرزند سیامک پادشاه پیشدادی

معنی کلمه هوشنگ در دانشنامه آزاد فارسی

در شاهنامۀ فردوسی، نوۀ کیومَرث، پسر سیامَک و دومین شاه خاندان پیشدادیان. کیومرث چون خواست که انتقام سیامک را از دیوان بگیرد، هوشنگ را به سپهسالاری سپاهی برگزید که از پرندگان و جانوران فراهم آورده بود. هوشنگ ، خَزَروان دیو را کشت و پس از درگذشت کیومرث ، در ۴۰سالگی به پادشاهی رسید. روزی سنگی را به سوی مار یا اژدهایی که در کوه دیده بود پرتاب کرد. سنگ به مار نخورد، اما از برخورد با سنگی بزرگ تر آتشی جهید و نخستین بار آتش پدید آمد. هوشنگ خدا را سپاس گفت و آتش را قبله گاه خود ساخت . به کمک آتش آهن از سنگ جدا شد. هوشنگ اَرّه و تیشه را نیز ساخت . او بر آدمیان ، پریان ، دیوان ، جادوان و بدکیشان فرمانروایی می کرد. هوشنگ اغلب در داستان های قدیم ایران شاه هفت کشور و، به رغم وجود کیومرث ، نخستین شاه ایران معرفی می شود. او همچنین جانوران مفید را طبقه بندی کرد و از مو و پوست جانوران لباس درست کرد و کشاورزی و اهلی کردن حیوانات و کندن قنات و خانه سازی و شهرسازی را به مردم خود آموخت . سرانجام هوشنگ پادشاهی را به پسر خود طَهمورث داد و درگذشت . هوشنگ در اَوِستای متاخر و ادب روایی ایران دارای جایگاهی ویژه است . او را واضع جشن سده نیز گفته اند.

جملاتی از کاربرد کلمه هوشنگ

ای تو را فر فریدون و نهاد جمشید وی تو را سیرت کیخسرو و رای هوشنگ
هم اوی است هوشنگ باهوش و هنگ که آتش پدید آورید از دو سنگ
بود هوشنگ‌ به عکس‌ سنجر پسری ساعی و باعقل و هنر
نبیرهٔ جهاندار هوشنگ هست خردمند و بینادل و پاک‌دست
د‌ادگر هوشنگ را قائم‌ مقام آمد عیان نامور جمشید را نایب مناب آمد پدید
کجا شد فریدون و هوشنگ و جم ز باد آمده باز گردد به دم
مارلون براندو و جک نیکلسون (چنگیز جلیلوند)، کاتلین لوید (مینو غزنوی)، جان مک لیام (اصغر افضلی)، سایر گویندگان: پرویز نارنجی ها، امیر هوشنگ قطعه ای، پرویز ربیعی، بدری نورالهی، جواد پزشکیان و..
ز هوشنگ ماند این سده یادگار بسی باد چون او جهان شهریار
بگشتی ز دین کیومرثی هم از راه هوشنگ و طهمورثی
مشتری چهر و فلک همت منوچهر آنکه او چون فریدون فر و چون هوشنگ دارد هوش و هنگ
در پی شکایت رحیم مشایی از روزنامه کیهان به علت انتشار خبری در این روزنامه مبنی بر دیدار مشایی با هوشنگ امیراحمدی، مشایی اعلام کرده بود که اگر کیهان محکوم نشود او مسلمان نیست. در نهایت دادگاه روزنامه کیهان را تبرئه کرد.
اعدام روزنبرگ‌ها در ایران نیز در بین روشن‌فکران واکنش‌هایی را به همراه داشت. از جمله هوشنگ ابتهاج در تیر ۱۳۳۲ شعری برای آن‌ها سرود به نام روزنبرگ‌ها که در کتاب یادگار خون سرو آمده‌ است.
شاها فراق حضرت هوشنگی شما یکبارگی ربود ز ماه صبر و هوش و هنگ
او در ۱۳۳۲ با همسرش، هوشنگ ابتهاج آشنا شد و با او زندگی می‌کرد. آن‌ها در ۱۳۳۷ با یکدیگر ازدواج کردند. او از این ازدواج چهار فرزند به دنیا آورد: یلدا (زاده ۱۳۳۸)، کیوان (زاده ۱۳۳۹)، آسیا (زاده ۱۳۴۰) و کاوه (زاده ۱۳۴۱).