هوس باز

معنی کلمه هوس باز در لغت نامه دهخدا

هوس باز. [ هََ وَ ] ( نف مرکب ) آنکه در پی هوس رود. هواپرست. ( آنندراج ). که هوس باختن خواهد : هرزه گردی بی نماز، هواپرست هوس باز.( گلستان ). ضغرس ؛ مرد آزمند هوس باز. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه هوس باز در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) شهوت پرست .

معنی کلمه هوس باز در فرهنگ عمید

کسی که هر دم هوسی بکند.

معنی کلمه هوس باز در فرهنگ فارسی

کسی که هردم هوسی بکند

معنی کلمه هوس باز در ویکی واژه

شهوت پرست.

جملاتی از کاربرد کلمه هوس باز

وی دیده جماش توئی دشمن جان کس چون تو هوس باز و نظردوست مباد
به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز که کمان گر شکند تیر نگردد هرگز
حاصل زهوس بازی ما دانی چیست؟ آوازه و گفت و گوی....
ای هما صعوه‌صفت چند اسیر قفسی سر ز بالین هوس بازنگیری نفسی
شاهباز دل دوستان را که دست شاهان نشیمن سزد مرغ ارزان دانی و همای مهر شاهین گهران را که کرکس چرخ از مگسی کمتر زیبد، گنجشک دست آموز خوانی. ترا که جز بازی بی هنگام نیاموخته چه گویم و از یاری که جز کیش ستم چیزی نیندوخته چه جویم تا مهر از هوس بازشناسی و لاله از خس، گلشن چهرت خار گلخن و توبره ریشت دام گردن خواهد بود، اگر بدین دست پاس دلخواهی داشت و بر این هنجار آب مهربانی گل خواهی کرد، یار دیگر جوی و دنبال کار دیگر گیر که نخجیر ما شکار این دام و مرغ دل کبوتر این بام نیست، بیت:
هوس بازان عشق تو ز وصل چون تو شیرینی چو فرهادند بی حاصل ز کوه بیستون سفتن
عشق بتان بار بریزد ز دوش دیگ هوس باز نشیند ز جوش
زندگی بار سفر بست و هوس بازبجاست کاروان رفت ازین منزل و برزن باقیست
نه مرد عشق خوبانی فغانی زین هوس بازآ ملامت بشنوی گفتم ز یاران پند خواهد بود
در غبار وهم و ظن جمعیت دل باختم خانه از سامان اسباب هوس بازار شد