هوته

معنی کلمه هوته در لغت نامه دهخدا

( هوتة ) هوتة. [ ت َ / هََ ت َ ] ( ع اِ ) زمین نشیب. ج ، هُوَت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || راه سرازیر بسوی آب. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه هوته در فرهنگ فارسی

زمین نشیب راه سرازیر بسوی آب

جملاتی از کاربرد کلمه هوته

بدان که معده چون حوض تن است و عروق که از وی همی شود به هفت اندام چون جویهاست و منبع همه شهوتها معده است و این غالبترین شهوتی است بر آدمی، چه آدم (ع) که از بهشت بیفتاد به سبب این شهوت بیفتاد. و این شهوت اصل شهوتهای دیگر است که چون شکم سیر شد شهوت نکاح جنبیدن گیرد و به شهوت فرج قیام نتوان کرد الا به مال. پس شره مال پدید آید و مال به دست نتوان آورد الا به جاه، و جاه نگاه نتوان داشت الا به خصومت با خلق و از آن حسد و تعصب و عداوت و کبر و ریا پدید آید.
ذوالنّون مصری گوید فکرت کلید عبادتست و علامت صواب، مخالفت نفس و هواست و مخالفت نفس، دست بداشتن شهوتهاست.
گورسکی با لورنتس برگس ، توماس راف و اکسل هوته در هانسالی در دوسلدورف گالری مشترکی دارد. این ساختمان، که قبلا یک ایستگاه برق بود، در سال ۲۰۰۱ توسط معماران هرتزوگ و دی مورون ، با سابقه ساخت تیت مدرن ، به یک گالری هنری و محل زندگی تبدیل شد. در سال‌های ۲۰۱۰–۲۰۱۱، معماران دوباره بر روی ساختمان کار کردند و یک گالری در زیرزمین طراحی نمودند.
اشتاینیتس در لاوراهوته (شمیانوویتسه شلانسکیه)، زیلیزیا، آلمان (در حال حاضر در لهستان)، پسر سیگیسموند اشتاینیتس، تاجر زغال سنگ یهودی، و همسرش آگوست کوهن به دنیا آمد. او دو برادر داشت. وی در دانشگاه برسلاو و دانشگاه برلین تحصیل کرد، دکترای خود را از برسلاو در سال ۱۸۹۴ دریافت کرد. پس از آن، او در شارلوتنبرگ (اکنون دانشگاه فنی برلین)، برسلاو و دانشگاه کیل، آلمان موقعیت‌هایی را به دست گرفت، جایی که او در سال ۱۹۲۸ درگذشت. اشتاینیتس با مارتا اشتاینیتس ازدواج کرد و یک پسر داشت.
میگوید: چون بنده من همه مرا خواند، همه مرا داند، همه مرا بود، من نیز روی دل خود با وی گردانم، در همه ارادتها و شهوتها و بایستها برو در بندم، و اغیار را بتمامی از آن دل بیرون کنم. عشق و اما گفتن و ازما شنیدن، بر جان و دلش مسلط کنم، بر بساط عشقش آرام دهم، صمصام غیرت ازل بر سرش بدارم، تا اگر خواهد که با غیری نگرد، یا بکسی طمع کند، یا بدیگری بازاری سازد، فرا نگذارم!
آسیمه سران بی‌نواییم هنوز با شهوتها و با هواییم هنوز
وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلی‌ ظُهُورِهِمْ مفسران گفتند: روز قیامت چون کافران را از گور برانگیزانند، آن عمل خبیث وی بصورت حبشی سیاه کریه المنظر که از وی بوی ناخوش می‌دمد، برابر وی بایستد. کافر گوید: من انت؟ تو کیستی؟ گوید: انا عملک الخبیث، قد کنت احملک فی الدنیا بالشهوات و اللذات، فاحملنی الیوم. من آن عمل خبیث توأم، که در دنیا ترا با آن شهوتها و لذتها برداشته بودم، امروز مرا بردار.
پس آخرت عالم ارواح است و عالم جمال حضرت الهیت است که آنجا پیدا شود. و سعید کسی است که اینجا طبع خود را با آن مناسبت داده باشد تا آن موافق وی بود، و همه ریاضتها و عبادتها و معرفتها برای این مناسبت است، «قد افلح من زکیها» این بود. و همه معصیتها و شهوتها و دوستیهای دنیا ضد این مناسبت است، «و قد خاب من دسّها» این بود.
ربّ العالمین گفت: ایشان بر پی شهوتهای خویش میروند، و میخواهند که شما را نیز از راه راستی بگردانند. مجاهد گفت: این زانیان‌اند که دیگران را همچون خود میخواهند. چنان که در زنا دین خویش تباه میکنند، میخواهند که دین دیگران تباه کنند. مصطفی (ص) گفت: بر شما باد که زنا نکنید و در اباحت آن معتقد نباشید، که در آن شش خصلت است: سه در دنیا و سه در عقبی. اما در دنیا آبروی ببرد، و درویشی بر دوام پیش آرد، و عمر کوتاه کند و در عقبی بسخط خدای رسد، و شمار بد بیند، و جاوید در آتش بماند. آن گه مصطفی (ص) این آیت بر خواند: «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». معنی خبر آنست که هر که زنا کند، و مباح بیند، جاوید در آتش بماند، امّا اگر مباح نبیند پس عاصی بود نه جاحد و عاصی جاوید در دوزخ بنماند و اگر از معصیت توبه کند ایمان بوی باز آید، و او را نسوزاند بآتش. مصطفی (ص) گفت: «اذا زنی العبد نزع منه سر بال الایمان، فان تاب ردّ علیه و کان ابن عباس یقول لغلمانه: تزوّجوا انّ الرّجل اذا زنی نزع عنه نور الایمان، فان شاء اللَّه اعطاه بعد و ان شاء منعه».
از این گفت رسول (ص)، «علیکم بدین العجائز» و «اکثر اهل الجنه البله»، و سلف بدین سبب بود که از کلام و بحث و جست و جوی حقیقت کارها منع کردندی که دانستندی که هرکسی طاقت آن ندارد و در بدعتی افتد. سبب دیگر آن بود که ایمان در اصل ضعیف باشد و دوستی دنیا غالب و دوستی خدای تعالی ضعیف باشد. به وقت مرگ چون بیند که همه شهوتهای وی از وی بازمی ستانند و از دنیا وی را به قهر بیرون می برند و جایی می برند که نمی خواهد، باشد که بدین سبب کراهتی از آن که با وی این می کند با وی بازگردد. و آن دوستی ضعیف نیز باطل شود، چون کسی که فرزندی را دوست دارد ولکن دوستی ضعیف. چون فرزند چیزی راکه معشوق وی بود و از فرزند دوست تر دارد از وی بازستاند، فرزند را دشمن گیرد و آن مقدار دوستی که بود باطل شود.
گشت کشته تن ز شهوتها و آز شد به بسم الله بسمل در نماز