هنگامیکه مربوط به هنگام، زمانیکه، دورانیکه، وقتیکه.
جملاتی از کاربرد کلمه هنگامی که
هنگامی که ام علقمه خارجیه را اسیر کردند، بنزد حجاجش آوردند. پیش از آن بین او و حجاج جنگ هائی شدید رخ داده بود.
هنگامی که مرگ شبلی نزدیک شد، یکی از حاضران بوی که به حال نزع بود، گفت:
هنگامی که طلاقش بگفت و زن با دیگری تزویج کرد، گفتندش عیب او اکنون گوی. گفت: اکنون او زن دیگری است، ما را با یکدیگر کاری نیست.
رَبَّنا! خداوند ما، إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ تویی فراهم آرنده مردمان لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ روزی را که در بودن آن روز گمان نیست، إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ (۹) که خدای خلاف نکند هنگامی که نامزد کند یا وعده که دهد.
هر چیزی که دلیل چیز دیگری بود، باعتبار دلالتش از آن ناطق به حساب می آید، هر چند که صدائی از آن برنخیزد. از همین روست که هنگامی که از حکیمی پرسیدند: ناطق صامت چیست؟ گفت: نشانه های خبردهنده و عبرت های پندآور.
هنگامی که شهوت به ایشان عارض شود، معصیت را پیش اندازند و توبه را پس. اگر محنتی پیششان آید، از شرایط دین پافرا نهند. عبرتهای زمانه را وصف گویند اما عبرت نگیرند.
گفته اند حجاج روزی بتفرج خارج شد. هنگامی که تفرج بپایان رسید و یارانش را بازگرداند، پیری از قبیله ی بنی عجل پیش آمد.
هم او راست هنگامی که سواد مدینه را - بر مقیم خاکش درود باد - از دور دید:
با اوبراه افتاد. صاحب خانه اما به نان و نمک چیزی نیفزود. هنگامی که آن دو مشغول خوردن بودند مسکینی بر در خانه بایستاد.
در این مورد گفته است: هنگامی که به سرزمین روم رسیدم، شنیدم بدانجا شیفته ای است. بنزدش شتافتم و شناختمش. چرا که هنگام دانش آموختن، بتبریز، وی را دیده بودم.