هم‌گروه

معنی کلمه هم‌گروه در ویکی واژه

گروهی از افراد منتخب از میان یک جمعیت مشخص که دارای خصوصیت یا تجربۀ مشترک هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه هم‌گروه

دگر ره ندید آن سخن را شکوه به انکار خود دیدشان هم‌گروه
از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ او یکی از بازیگران کلاب میکی موس بود. دوست دختر آینده‌اش و خواننده بریتنی اسپیرز و خوانندهٔ آینده کریستینا آگیلرا و هم‌گروهی آینده جی‌سی چیسز و بازیگر آینده رایان گاسلینگ و کری راسل همبازی‌های او بودند. تیمبرلیک سپس از جی‌سی چیسز می‌خواهد در گروه تمام پسرانه که در ادامه نام آن را انسینک می‌گذارند، ملحق شود.
بفرمود شه تا گذرگاه کوه ببندند خزرانیان هم‌گروه
پس آنکه فرس راند بالای کوه تنی چند با او شده هم‌گروه
همه هم‌گروهه به راه آمدند سوی انجمنگاه شاه آمدند
اکرفلت و هم‌گروهی‌هایش این را پذیرفتند، اکرفلت برای این کار ناشر گروه را نیز متقاعد کرد: «من مجبور بودم تا حدودی دروغ بگویم، گفتم که ما می‌توانیم این ضبط را خیلی زود به سرانجام برسانیم، و هزینه‌اش هم بیشتر از یک آلبوم معمولی نمی‌شود».
یکی روز شاه جهان سوی کوه گذر کرد با چند کس هم‌گروه
گریزند زان مرد دانش‌پژوه گشایند لبها به بد هم‌گروه
همه هم‌گروهه به یک‌سر زنند به یکبارگی بر سکندر زنند
بدین ترتیب در ذهن هرکس، افراد گروهی که وی در آن قرار دارد افرادی طبیعی و برتر به نظر می‌رسند و گروه او گروهی به نظر می‌رسد که دیگران تمایل دارند در آن عضو باشند و باقی افراد، افراد بیرون گروه او هستند که پست‌تر و پایین‌تر از افراد هم‌گروه هستند.