هم رو. [ هََ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) همراه و همسفر و رفیق. ( آنندراج ). هم رو. [ هََ ] ( ص مرکب ) روبه رو. هم صورت. ( آنندراج ).، همرو. [ هََ ] ( اِ ) امرود. نوعی از درختهای شمال ایران. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه همرو در فرهنگ عمید
روبه رو، مقابل. ۱. باهم رونده، همراه. ۲. هم سفر.
معنی کلمه همرو در فرهنگ فارسی
امرود نوعی از درختهای شمال ایران
معنی کلمه همرو در فرهنگستان زبان و ادب
{concurrent} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی دو یا چند عمل که در رایانه به طور هم زمان انجام می شوند
معنی کلمه همرو در ویکی واژه
ویژگی دو یا چند عمل که در رایانه بهطور همزمان انجام میشوند.
جملاتی از کاربرد کلمه همرو
آبراهام لینکلن در ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ (همروز با چارلز داروین) در کلبهای چوبی در مزرعهٔ سینکینگ اسپرینگ، به مساحت یک چهارم کیلومتر مربع، به دنیا آمد. پدرش توماس لینکلن و مادرش ننسی هانکز بود. او از نوادگان ساموئل لینکلن انگلیسی که در سال ۱۶۳۸ از هینگهام، نورفک به شهر همنامش هینگهام، ماساچوست مهاجرت کرد، بود. خانواده وی آنگاه به غرب مهاجرت کردند و از نیوجرسی، پنسیلوانیا و ویرجینیا گذشتند.
به نخجیر شد شاه یک روز کش هم او خوشمنش بود و همروز خوش