همه کاره

معنی کلمه همه کاره در لغت نامه دهخدا

همه کاره. [ هََ م َ / م ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) آنکه از عهده هر کاری برآید یا همه کارها به دست او باشد. مقتدر. بانفوذ. || کسی که همه کارهای مربوط به دیگری را انجام دهد: فلان کس همه کاره وزیر است. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه همه کاره در فرهنگ معین

( ~. رِ ) (ص مر. ) ۱ - کسی که همه کاری از دست او برآید. ۲ - کسی که در هر کاری مداخله کند.

معنی کلمه همه کاره در فرهنگ عمید

۱. کسی که هر کاری از او برآید، آن که به هر کاری احاطه داشته باشد، هرکاره.
۲. [مجاز] صاحب نفوذ.

معنی کلمه همه کاره در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- کسی که هرکاری ازدست او بر آید. ۲- کسی که در هر کار مداخله کند .

معنی کلمه همه کاره در ویکی واژه

کسی که همه کاری از دست او برآید.
کسی که در هر کاری مداخله کند.

جملاتی از کاربرد کلمه همه کاره

آن کس که قوام است و به دولت همه کاره است از بس که بود پست
از شیخ ابوعبدالرّحمن شنیدم که گفت از جدّ خویش شنیدم ابوعمروبن نُجَیْد که گفت صافی نشود قدم هیچکس اندر عبودیّت تا آنگاه که همه کارهای خویش ریا بیند و حالهای خویش دعوی بیند.
تو را هر چه خواهی به فرمان کنم همه کارهایت به سامان کنم
نیمایر به لطف عمر طولانی موفق شد بیش از ۶۰۰ بنای معماری خلق کند. او تا آخرین روزهای عمر خلاق و نوجو بود. همه کارهای او از مهر و نشانی خاص بر خود دارند.
در همه کارها و حرفت ها چون ز استاد ماند کس تنها
شاه را گاه سر معتمد اوست در همه کارها ورا مدد اوست
گروهی نشسته در آن غارها فرو شسته دست از همه کارها
به چین اندرون کوش سر برفراخت همه کارها را به آیین بساخت
رئیس پولاد و از افراد سازمان اطلاعات و امنیت ملی (کا.گ. ت). پولاد مستقیماً از او دستور می‌گرفت ولی مرگ وی توسط دشمنان همه کارهای پولاد را مختل می‌کند.
چو ترس دل و شرم دیده نماند توانی همه کارها را تو راند
اما روا باشد که بنده را خداوند تعالی اندر دوستی خود به درجتی رساند که رنج گزاردنِ طاعت از وی برخیزد؛ از آن‌چه رنج امر بر مقدار محبت اَمر صورت گیرد. هر چند که محبت قوی‌تر بود رنج طاعت سهل تر بود. و این ظاهر است اندر حال پیغمبر صلی اللّه علیه که چون از حق بدو قسم آمد «لَعَمْرُکَ (۷۲/الحِجر)»، وی چندان عبادت کرد به شب و روز که از همه کارها بازماند و پای‌های مبارک وی بیاماسید؛تا خداوند تعالی گفت: «طه ما أنْزَلْنا عَلَیکَ القرآنَ لِتَشْقی (۱و۲ طه).» و نیز روا بود که اندر حال گزارد فرمان رؤیت طاعت از بنده برخیزد؛ کما کانَ لِلنّبی، علیه السّلام: «وانّه لَیُغانُ عَلی قَلْبی حتّی کُنْتُ استَغْفِرُ اللّهَ فی کُلِّ یَوْمٍ سبعینَ مرَّةً.» هر روزی هفتاد بار من بر کردار خویش استغفار کنم؛ از آن‌چه به خود و به کردار خود می‌ننگریست تا معجب شدی. به طاعت خود ازتعظیم امر حق می‌نگریست و می‌گفت: «طاعت من سزای وی نیست.»
در قرون جدید، تغییراتی نیز در زمینه نقش مردم در سرنوشت خودشان و رابطه آن‌ها با حکومت‌ها ایجاد شد؛ مثلاً در اوایل قرن هجدهم حکومت انگلستان، از سلطنت استبدادی که در آن پادشاه همه کاره کشور بود، به سلطنت مشروطه تبدیل و دارای مجلس نمایندگان شد. در اواخر قرن هجدهم نیز ساکنان آمریکاعلیه سلطه انگلستان دست به شورش زدند و به استقلال رسیدند. هم چنین، مردم فرانسه ضد حکومت لویی شانزدهم قیام کردند و موفق به برکناری او شدند. این قیام انقلاب کبیر فرانسه نام گرفت. امپراتوری مسلمان عثمانی نیز که تا قرن هجدهم قدرتی مهم در آسیا و اروپا محسوب می‌شد، بر اثر توطئه و تهاجم نظامی دولت‌های اروپایی ضعیف شد و قسمت‌هایی از قلمرواش را در اروپا از دست داد.
ما کانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ نیست بر پیغامبر هیچ تنگی، فِیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ در آن که اللَّه برید او را و کرد و شریعت ساخت، سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ سنت اللَّه است در پیغامبران که گذشتند از پیش، وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً (۳۸) و همه کارهای اللَّه باندازه است و بتقدیر باز انداخته چنانک باید.