هم لخت. [ هََ ل َ ] ( اِ مرکب ) وصله و پاره که بر چیزی دوزند. ( یادداشت مؤلف ). || نوعی از پای افزار چرمی. ( آنندراج ) ( برهان ) : به شاهراه نیاز اندرون سفر مسگال که مرد کوفته گردد بدان ره اندر سخت اگر خلاف کنی عقل را و هم بشوی بدرّد ار به مثل آهنین بود هم لخت.کسایی.|| چرم زیر موزه و کفش. ( آنندراج ) ( از شمس فخری ) ( برهان ).
معنی کلمه هملخت در فرهنگ معین
(هَ لَ ) (اِ. ) چرم زیر کفش ، تخت چرم .
معنی کلمه هملخت در فرهنگ عمید
۱. کفش، موزه. ۲. چرم کفش، تخت کفش: وگر خلاف کنی طمع را و هم بروی / بدرّد ار به مثل آهنین بُوَد هم لخت (کسائی: ۵۸ ).
معنی کلمه هملخت در ویکی واژه
چرم زیر کفش، تخت چرم.
جملاتی از کاربرد کلمه هملخت
وگر خلاف کنی طمع را و هم بروی بدرّد ار به مَثَل آهنین بود هملخت