همشاگردی

معنی کلمه همشاگردی در لغت نامه دهخدا

همشاگردی. [ هََ گ ِ ] ( ص مرکب ) هم شاگردی. آنکه با دیگری در یک مدرسه شاگردی کند. هم مدرسه. همدرس. همکلاس. رجوع به این مدخل ها شود.

معنی کلمه همشاگردی در فرهنگ معین

( ~. گِ ) (ص نسب . ) دو یا چند شاگرد که نزد یک معلم درس می خوانند.

معنی کلمه همشاگردی در فرهنگ عمید

دو یا چند تن که در یک کلاس درس بخوانند یا زیر دست یک استاد کار بکنند.

جملاتی از کاربرد کلمه همشاگردی

اگرچه او همواره از طرف فامیل و همشاگردیهایش مورد بی مهری قرار می‌گرفت ولی با تلاش و پشتکار به ادامه کار خود پرداخت.
پس از چند سال خانواده مایکیال به تهران رفت و آلما توانست از دبیرستان نوربخش مدرک دیپلم بگیرد. سایه هنگام تحصیل در دبیرستان تمدن، آلما را در ۱۴ سالگی به‌عنوان دوستِ یکی از همشاگردی‌هایش دیده بود اما از سال ۱۳۳۲ با او آشنایی نزدیک یافت و سرانجام پس از پنج سال، با وی پیمان زناشویی بست.»