همزمان

معنی کلمه همزمان در لغت نامه دهخدا

هم زمان. [ هََ زَ ] ( ص مرکب ) هم عصر. معاصر. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه همزمان در فرهنگ عمید

۱. هم روزگار، معاصر، هم دوره، هم عصر.
۲. دارای زمان یکسان.

معنی کلمه همزمان در فرهنگ فارسی

معاصر، هم دوره

معنی کلمه همزمان در دانشنامه آزاد فارسی

همزمان (synchronous)
در انتقالات رایانه ایفعالیتی که نظارتبر آن توسط یک ساعتصورت می گیرد، تا همزمانی یک یا چند رخداد در دو نقطه حفظ شود.

معنی کلمه همزمان در ویکی واژه

دارای زمان یکسان، در حال وقوع رویدادی دیگر یا انجام گرفتن کاری دیگر.

جملاتی از کاربرد کلمه همزمان

فریاد که مدعی ز پیشم با قاصد یار،‌ همزمان رفت
زبان آور آن طایر مهربان سلیمان و بلقیس را همزمان
پرسیدندمان که حالتان چگونه است، سوالشان با بدرود همزمان شد.
خوش است قول که با فعل همزمان باشد حدیث تو به مگو چون دلت پشیمان نیست
همزمان با برف پیری هجرانم را بگزیده است؟
یکی از کنیزکان ویرا گفت: ای بدکاره! پس چه کنند؟ وی گفت: چنین کنند. و همزمان دست بپرده یازید و آن را درید و چون ماه بر ما طلوع کرد. سپس خویشتن را بدجله درانداخت.