همزمان
معنی کلمه همزمان در فرهنگ عمید
۲. دارای زمان یکسان.
معنی کلمه همزمان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه همزمان در دانشنامه آزاد فارسی
در انتقالات رایانه ایفعالیتی که نظارتبر آن توسط یک ساعتصورت می گیرد، تا همزمانی یک یا چند رخداد در دو نقطه حفظ شود.
معنی کلمه همزمان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه همزمان
فریاد که مدعی ز پیشم با قاصد یار، همزمان رفت
زبان آور آن طایر مهربان سلیمان و بلقیس را همزمان
پرسیدندمان که حالتان چگونه است، سوالشان با بدرود همزمان شد.
خوش است قول که با فعل همزمان باشد حدیث تو به مگو چون دلت پشیمان نیست
همزمان با برف پیری هجرانم را بگزیده است؟
یکی از کنیزکان ویرا گفت: ای بدکاره! پس چه کنند؟ وی گفت: چنین کنند. و همزمان دست بپرده یازید و آن را درید و چون ماه بر ما طلوع کرد. سپس خویشتن را بدجله درانداخت.