همدانی

معنی کلمه همدانی در لغت نامه دهخدا

همدانی. [ هََ م َ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر همدان. ( یادداشت مؤلف ).
همدانی. [ هََ م َ ] ( اِخ ) بدیعالزمان ، نگارنده معروف مقامات. رجوع به بدیعالزمان احمد شود.
همدانی. [ هََ م َ ] ( اِخ )محمدبن عبدالملک ، مکنی به ابوالحسن. مورخ و عالم فرائض بود. در 521 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).
همدانی. [ هََ م َ ] ( اِخ ) حسن بن احمد، مکنی به ابوالعلاء. رجوع به ابوالعلاء حسن بن احمد شود.

معنی کلمه همدانی در فرهنگ فارسی

ابوالفضل احمد بن حسین ملقب به بدیع الزمان در حافظه و احاطه بر لغت شعر و ادب اعجوبه زمان خود بود . گویند حافظه او بقدری قوی بود که قصائد ۵٠ بیتی را به یکبار شنیدن حفظ میکرد . وی در نظم و نثر عربی هر دو استاد بود و دیوان اشعار و مجموعه رسائل و مقامات او باقی است و مهمترین تالیف او همان [ مقامات ] است که در فن مقاله نویسی قدیمترین کتاب میباشد . تولد بدیع الزمان در سال ۳۵۸ در همدان و وفات او در سال ۳۹۸ ه.ق . در هرات واقع شده است .
منسوب به شهر همدان

معنی کلمه همدانی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] همدانی (ابهام زدایی). همدانی ممکن است اشاره به اشخاص ذیل باشد: • آخوندملاحسین قلی همدانی، عالم و عارف و فقیه قرن سیزدهم و چهاردهم• ابن فقیه همدانی، جغرافی دان قرن سوم هجری• احمد بن حسین بدیع الزمان همدانی، ملقّب به «بدیع الزمان» یا «بدیع» از نامدارترین ادیبان عربی نویس ایرانی قرن چهارم • احمد رحمانی همدانی، از علمای معاصر • باباطاهر عریان همدانی، شاعر متصوف و ترانه گوی بزرگ قرن پنجم هجری • برکت همدانی، از عارفان و پیران طریقت در سده های ۵ -۶ق /۱۱-۱۲م و از استادان عین القضات همدانی (د ۵۲۵ق / ۱۱۳۱م ) • بریر بن خضیر همدانی، از اصحاب امام علی (علیه السلام) و از بزرگان کوفه
...
[ویکی شیعه] همدانی (ابهام زدایی). هَمْدانی منسوب به قبیله هَمْدان و هَمِدانی یا هَمَدانی منسوب به شهر همدان (از شهرهای ایران)است.
همدانی ممکن است به یکی از این افراد اشاره کند:

معنی کلمه همدانی در ویکی واژه

اهل همدان، مربوط به همدان، متعلق به همدان یا هنگمتنه باستان. شهر همدان مرکز استان همدان از دوران مادها و پیش از آن مأمن اقوام صحراگرد و چادرنشین بوده است؛ فعلا بازماندگان آن قبایل تخت عناوین لَک، لُر، بختیاری، کُرد و کمی هم از قبایل قشقایی حضور دارند که جمله‌گی به انواع لهجه‌های زبان هند و اروپایی متکلم هستند. قوم دیگری از گذشته‌های دور منسوب به تُرک که باید به دو شاخه یکجانشین و مهاجر پیش از میلاد تقسیم گردند به زبان آذری متکلم هستند و در شمال استان پراکنده هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه همدانی

بهار در همدان با طراوت است و دریغ! که (صابر همدانی) مقیم تهران است
با تو گفتم اگرچه مخاطب تویی اما مقصود و فایده دیگری و غایبی بر خواهد داشت. از آن بزرگ نشنیده​ای که گفت: سی سالست که سخن با خدایتعالی میگویم و خلق می​پندارند که با ایشان می​گویم ای عزیز معذور دار. قاضی فضولی همدانی از کجا، و این سخنهای اسرار ازکجا؟ گوینده نمیداند که چه میگوید شنونده چه داند که چه میشنود!
پس دیگری از گوشه ای آواز داد که ای پیر همدانی بدان که همه دانی جز صفت خدا نیست و در عالم دعوی بیش ازین که کردی جای نه، این مقامیست که پسر عفان را افسر خاموشی بر سر نهادند و لباس فراموشی در بر دادند
پس من از آن جا به بیت المقدس آمدم و از بیت المقدس پیاده با جمعی که عزم سفر حجاز داشتند برفتم. دلیل مردی جلد و پیاده رو نیکو بود او را ابوبکر همدانی می‌گفتند. به نیمهٔ ذی القعده سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه از بیت المقدس برفتم سه روز را به جای رسیدیم که آن را ارعز می‌گفتند و آن جا نیز آب روان و اشجار بود. به منزلی دیگر رسیدیم که آن را وادی القری می‌گفتند، به منزل دیگر رسیدیم که از آن جا به ده روز به مکه رسیدم و آن سال قافله از هیچ طرف نیامد و طعام نمی یافت. پس که به سکة العطارین فرود آمدم برابر باب النبی علیه السلام روز دوشنبه به عرفات بودیم مردم پرخطر بودند از عرب. چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم و به راه شام بازگشتم سوی بیت المقدس.
رفیق او همدانی است خوب می‌دانست که گفت «کرد غلط هرچه کرد عمدا کرد»
اسمش میرزا اللّه ویردی. از جملهٔ مریدان و اخلاص کیشان حضرت قطب العارفین حاج محمد جعفر همدانی بود و مدتها نیز خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی را نموده. از یمن همت ایشان از سالکان مسلک طریقت و ناهجان منهج حقیقت گردید. فقیر او را ملاقات نمود. گرم روی، با حال و فقیری ستوده خصال بود. گاهی شعر می‌گفته. این رباعی از اوست:
ابوالحسن توحیدی‌امین (۱۲۸۱–۱۳۶۶ خورشیدی) عارف، شاعر و ادیب معاصر متخلص به طوطی و مشهور به طوطی همدانی به سال ۱۲۸۱ شمسی در همدان متولد شد و در سال ۱۳۶۶ شمسی درگذشت.
احمد رضایی، برادر بزرگ‌تر مظفر رضایی (پس از او، فرمانده ژاندارمری زنجان)، یحیی رضایی (از افسران شهربانی)، عالمتاج رضایی (نقاش) و برادر همسر عین‌الله محمودی همدانی بود.
اسمش محمد حسین بیگ بود و ملازمت را ترک نمود. در حلقهٔ اهل کمال درآمد. در خدمت میرزا ابراهیم همدانی تحصیل علوم کرد. به پایهٔ عالی رسید. این رباعی از اوست:
تا وقتی بحسن اتفاق در نشر وطی آن اوراق، بمقامات بدیع همدانی و ابوالقاسم حریری رسیدم و آن دودرج غرر و درر بدیدم، با خود گفتم: صد هزار رحمت بر نفسی باد که از انفاس او چنین نفایس یادگار بماند و چندین عرایس در کنار روزگار ماند.
چشم آن طرفهٔ بغداد ز ما عقل ربود تا ندانیم که اندر همدانیم همه
آقاخان در سال ۱۲۶۴ خورشیدی در همدان زاده شد. پدرش میرزا عبدالله همدانی نام داشت. آقاخان پس از اتمام تحصیلات عادی عصر خود به انجام کارهای گوناگون روی آورد. او همیشه در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌کرد و در احزاب مختلف عضویت داشت و بارها به زندان افتاد.
پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سدهٔ پنجم هجری زبان فارسی با آمدن سپاهیان محمود در شبه قاره گسترش می‌یابد. البته نباید سهم صوفیان را که مبلغان اصلی اسلام و زبان فارسی بودند، فراموش کرد. بزرگ صوفیانی چون هجویری، خواجه معین‌الدین چشتی، شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و… که با گفتار و کردارشان بر خیل مسلمانان و فارسی زبانان افزودند. حکومت پادشاهان مسلمان، به ویژه پادشاهان پارسی گوی هندوستان در سراسر شبه قاره را هم نباید از یاد برد، زیرا آنان با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.