همتی. [ هَِ م ْ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به همت. رجوع به همت ( ع اِمص ، اِ ) شود. همتی. [ هَِ م ْ م َ ] ( اِخ ) در دفترخانه یوسف خان افشار می بود و شعرش بد نیست. این ابیات از اوست : دلی ز کوی تو ناآشنا نمی آید که صد جهان ستمش در قفا نمی آید.الفت میان این دل و غمهای عشق او جایی رسیده است که من هیچکاره ام.به آشنایی ِ بیگانه ای دلم گرم است که خویش را به من از ننگ آشنا نکند. ( از مجمعالخواص صادقی کتابدار ص 242 از ترجمه فارسی ). همتی از شعرای دوره شاه عباس صفوی است.
معنی کلمه همتی در فرهنگ فارسی
منسوب به همت
جملاتی از کاربرد کلمه همتی
گرچه درویشم چو اهلی همتی دارم بلند زان سبب میل بتان سرو قامت میکنم
چرخ را از سفلهپرورخواندنکس ننگ نیست تهمت کمهمتیها تیر همت میکشد
خط بی نیازی همتی شده ثبت لوح جبین تو ستم است خجلت طبع دون برساندش کرم از طمع
بسا کسا که ز دون همتی و بدبختی به مدح گوی نشد زر و جامه در کالاش
همتی تحصیلات علوم دینی را در حوزه علمیه اردبیل و قم فرا گرفت. وی آثاری در زمینه شعر و عرفان نیز داشته است.
عفو کن دون همتیهای مرا محو کن بیحرمتیهای مرا
مرا به دولت تو همتی است رفعت جوی نه در خور نسب و نه سزای مقدار است
اسماعیل همتی (زادهٔ ۲۴ تیر ۱۳۳۴ در سمنان) شاعر و نمایشنامه نویس ایرانی است.
آبرو در پیش ساغر ریختن دونهمتی است گردنی کج میکنی، باری می از مینا طلب
احمد همتی در وبگاه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
گمان بردار ای بنموده خود را فکنده تهمتی در نیک و بد را
امروز هیچکس نیست شایستهٔ ستودن مضمون تهمتی چند با ناقصان چه بندیم