همبستر

معنی کلمه همبستر در لغت نامه دهخدا

هم بستر. [ هََ ب ِ ت َ ] ( ص مرکب ) همخواب. ( آنندراج ). ضجیع. مضاجع. ( یادداشت مؤلف ). همسر. هم بالین :
ملک پنداشت کآن هم بستر او
کنیزک شمع دارد شکّر او.نظامی.گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. ( جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه همبستر در فرهنگ معین

(هَ. بَ تَ ) (ص . ) یار و رفیق بستر، زن و مرد که با هم در یک بستر بخوابند.

معنی کلمه همبستر در فرهنگ عمید

۱. کسی که با دیگری در یک بستر می خوابد.
۲. زن و مردی که با هم در یک بستر بخوابند.

معنی کلمه همبستر در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که با دیگری دریک بستر بخوابد همخوابه .
زن ومردکه باهم دریک بستربخوابند، دریک بستر

جملاتی از کاربرد کلمه همبستر

همچو قاسم نوجوانی را به هنگام زفاف با عروس مرگ از شمشیر همبستر کند
المپیاس یا اولومپیاس (به یونانی: Ὀλυμπιάς) ؛ (زاده ۳۷۵ – درگذشته ۳۱۶ پیش از میلاد) شاهزادهٔ اپیروس، دختر نئوپتولموس یکم، همسر چهارم فیلیپ دوم مقدونی و مادر اسکندر بزرگ بود. او از معتقدین به فرقهٔ مارپرستان می‌گسار در مراسم آیینی دیونوسوسی بوده و بنابر اظهارات پلوتارک وی احتمالاً با مارها همبستر می‌شده است.
شامل تولد، بلوغ، خواستگاری، همبستری، ازدواج و مرگ است.
اگر عشق بر نیزه دارد سرم نمردم که با یار همبسترم
کاه همبستر بنات الکرم گاه همصحبت بنین کرام
آفتابِ دولتِ بیدار بر بالینِ توست می‌شوی با خواب ای بی‌درد همبستر چرا