هم بستر. [ هََ ب ِ ت َ ] ( ص مرکب ) همخواب. ( آنندراج ). ضجیع. مضاجع. ( یادداشت مؤلف ). همسر. هم بالین : ملک پنداشت کآن هم بستر او کنیزک شمع دارد شکّر او.نظامی.گل بر شاخسار سبز و تر هم بستر خار. ( جهانگشای جوینی ).
معنی کلمه هم بستر در فرهنگ معین
(هَ. بَ تَ ) (ص . ) یار و رفیق بستر، زن و مرد که با هم در یک بستر بخوابند.
معنی کلمه هم بستر در فرهنگ عمید
۱. کسی که با دیگری در یک بستر می خوابد. ۲. زن و مردی که با هم در یک بستر بخوابند.
معنی کلمه هم بستر در فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که با دیگری دریک بستر بخوابد همخوابه . زن ومردکه باهم دریک بستربخوابند، دریک بستر
معنی کلمه هم بستر در ویکی واژه
یار و رفیق بستر، زن و مرد که با هم در یک بستر بخوابند.
جملاتی از کاربرد کلمه هم بستر
به عشق پاک کردم صرف عمر خود، ندانستم که ازتر دامنی با غنچه هم بستر شود شبنم
وقت نبرد آن همه در بند دفع هم هنگام خواب آن همه هم بستر آمده
مهتاب را روشنی دیده شب است با قدر خود نسازد هم بستر آفتاب
غم مستغرق دریا نخورد بر ساحل از کسی پرس که هم بستر خوابش دریاست
هم دواجی مرا و هم جبه هم لحافی مرا و هم بستر
پوستین در گلخنی اندر کشید ارکان و تو عشقبازی در گرفتی با وی و هم بستری
با هز بران بیشه هم بالین با پلنگان بکوه هم بستر
من چه سازم در میان این دو نره اژدها اژدها کرده است با این اژدها هم بسترم
وز محال عام نادان همچو روز پاک دان هم بستر و هم چادرم
«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ» معلومست که توبه بیایمان درست نیست، پس «آمَنَ» اینجا چه فایده میدهد یعنی و آمن بانه لیس نجاته بتوبته و طاعته، انّما نجاته برحمته. داند که نجات وی نه بطاعت و جهد و بندگیست، بلکه بفضل و لطف الهی است، غفار از غفر است و معنی غفر پوشیدنست و ستر بر وی نگاه داشتن، و پرده عفو و رحمت بر اعمال و اقوال وی داشتن، هم طاعت و هم معصیت، که نه خود معاصی بنده را بستر حاجتست که طاعت وی را هم بستر حاجتست، اگر آفات طاعت بنده پیش وی آرند از طاعت خود بیش از آن ترسد که از معصیت. عائشة روایت کند که از: مصطفی (ص) پرسیدم معنی این آیت، «وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»