همبازی

معنی کلمه همبازی در لغت نامه دهخدا

همبازی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) شریک بودن. همباز بودن. انبازی. شرکت. رجوع به همباز شود.، هم بازی. [ هََ ] ( ص مرکب ) دو کودک که با یکدیگر بازی کنند یا دو حریف که نرد و شطرنج و یا قمار بازند :
به راستی که نه هم بازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می کند بازی.سعدی.

معنی کلمه همبازی در فرهنگ معین

(هَ ) (حامص . ) ۱ - انبازی . ۲ - همتایی .، (هَ )(ص . ) ۱ - کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند. ۲ - هنرپیشه ای که با هنرپیشة دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند.

معنی کلمه همبازی در فرهنگ عمید

۱. کسی که با دیگری بازی می کند.
۲. دو نفر که با یکدیگر بازی کنند.

معنی کلمه همبازی در فرهنگ فارسی

۱- انبازی شرت ۲- همتایی هر دو همبازی و هم قد بودند راه یک مدرسه می پیمودند. ( بهار )

معنی کلمه همبازی در ویکی واژه

انبازی.
همتایی.

جملاتی از کاربرد کلمه همبازی

یکی با فتح همبازی یکی با مرگ هم بالین یکی را اژدها بر کف یکی در کام اژدرها
به راستی که نه همبازی تو بودم من تو شوخ دیده مگس بین که می‌کند بازی
باز و تیهو شوند همبازی گرگ و آهو کشند همرازی
هرکه امروز عمل خالص به دست نیاورد اندر آن روز ضایع ماند و هیچ کس وی را دست نگیرد و تا فرق همی کند که عبادت وی ستوری بیند یا مردی، از ریا خالی نیست. رسول (ص) می گوید، «اندک ترین و پوشیده ترین ریا شرک است». یعنی اندر عبادت حق تعالی شرک افکند و همبازی، چون به علم خدای تعالی کفایت نکند علم دیگری به عبادت وی اندر اثر کند.
کی تواند صعوه همبازی شود با شاهباز کی تواند جغد نالیدن به بستان چون هزار
هر دل که بدستش نبود رشته ی دولت همبازی آن زلف رسن باز نیاید
صعوه شیر تو همبازی باز ملکوت بنده سفل تو همبازی نیروی قدر
در سال ۱۹۹۱، بروگر با هنرپیشه آمی برابسون که با او در فیلم قتل: زندگی در خیابان همبازی شد ازدواج کرد. آنها سه پسر به نام‌های مایکل، آیزایا و جان وسلی داشتند و در نیوجرسی زندگی می‌کردند.
کجا همچون تو درویشی بوصل شه رسد خواجو که نتواند شدن هرگز مگس همبازی شاهین