هماور

هماور

معنی کلمه هماور در لغت نامه دهخدا

هماور. [ هََ وَ ] ( ص مرکب ) مخفف هم آورد. ( انجمن آرا ). رجوع به هم آورد شود. || به معنی خواجه تاش هم هست که هم صاحب و هم خداوند باشد یعنی دو کس یا بیشتر که یک صاحب و یک خداوند دارند، چه آور به معنی خداوند و صاحب هم آمده است. ( برهان ).
هماور. [ هََ وَ ] ( اِخ ) مخفف هاماوران است که ولایت عربستان و یمن باشد. ( انجمن آرا ). سراسر ولایت شام و یمن را گویند. ( برهان ) :
چو شاه هماور به شهراندرون
بیامد بننشست با رهنمون.فردوسی.رجوع به هاماوران شود.

معنی کلمه هماور در فرهنگ معین

(هَ وَ ) (ص . ) حریف ، رقیب ، هماورد.

معنی کلمه هماور در فرهنگ فارسی

هاماور
حریف رقیب هماورد

معنی کلمه هماور در دانشنامه عمومی

هماور (سرده). هماور یا گوش خر ( نام علمی: Symphytum ) نام یک سرده از تیرهٔ گاوزبانیان است.

معنی کلمه هماور در ویکی واژه

حریف، رقیب، هماورد.

جملاتی از کاربرد کلمه هماور

هماورد را پور شه چون بدید سبک آذر آبگون بر کشید
بیامد به میدان هماورد خواست بگردید در دشت کین چپ و راست
یکی دیگر از هماوردهای بایرن اف سی نورنبرگ است. نورنبرگ در دهه ۲۰ از موفق‌ترین باشگاه‌های آلمان بود که موفق به دستیابی به ۵ قهرمانی در لیگ آلمان شده بود. دیدار بایرن و نورنبرگ یکی از مهم‌ترین دیدارهای بوندس‌لیگا است که به آن شهرآورد (دربی) باواریا نیز می‌گویند. دیگر هماورد قدیمی بایرن در آلمان، کایزرسلاوترن است؛ به‌ویژه از سال ۱۹۷۳ که بایرن بازی ۴–۱ برده خود را ۷–۴ مقابل این تیم بازنده شد. باشگاه‌های شالکه ۰۴، هامبورگ از دههٔ ۸۰ میلادی و بروسیا مونشن گلادباخ از دههٔ ۷۰ میلادی نیز از هماوردهای دیرینه بایرن به ویژه در ۳۰ سال اخیر بوده‌اند. البته بازی با تیم اشتوتگارت هم همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
درآن دم که جز جوشنم برگ نیست هماورد را چاره جز مرگ نیست
همی تاخت پوینده تا دیدشان به نیرو هماورد گردیدشان
هماوردم ار کوه بودی به جنگ ز گرزم شدی نرم چون خاره سنگ
چون عمر یک تن هماوردش نیافت گفت باید جمله بر حربش شتافت
جمله را باید بناوردش ستود زآنکه یک یک کس هماوردش نبود
خروشید کای فرخ اسفندیار هماوردت آمد برآرای کار
عقل درکشمکش نفس درنگی نکند این دغل را بجز از عشق هماوردی نیست
عقل در کشمکش نفس درنگی نکند این دغل را بجز از عشق هماوردی نیست