معنی کلمه هماره در لغت نامه دهخدا
هماره. [ هََ رَ / رِ ] ( ق ) مخفف همواره ، یعنی همیشه و دائم. ( برهان ). پیوسته. هموار. همواره. دائماً. ( یادداشت مؤلف ) :
فضل او خوان گر همه توحیدخواهی گفت تو
زآنکه فضل او هماره قدرت یزدان بود.مجلدی گرگانی.وین خیمه کبود نبینند و این دو مرغ
کایشان هماره از پس دیگر همی پرند.ناصرخسرو.رجوع به همواره و همار شود.