هم معنی
معنی کلمه هم معنی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه هم معنی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه هم معنی
هم صورت واجب الوجودیم هم معنی و جان ممکناتیم
هر که کلی نگشت از خود لا کی کند فهم معنی الا
رسیدهایم ز اسما به فهم معنی خویش گرفتهایم ز عنقا سراغ عنقا را
بیفهم معنیی نیست بر دل تنیدن من تمثال کردهام گم آیینه میفشارم
گر زلف و خطش بینی معلوم شود بر تو هم معنی اوضاعم، هم صورت احوالم
شوق بیتاب است بیدل فهم معنی گو مباش تا زبان میبوسدم کام الله الله میکنم
گر چشم من ایجان جهان روی تو بیند هم صورت و هم معنی جان روی تو بیند
فهم معنیام دارد قدر و شکل اسطرلاب هندسی اگر خوانم حرفی از جمل دارم
گو بسوی شعر من بنگر نه از راه عناد تا ببیند هم فصحیش لفظ و هم معنی متین
دوستان باید غم دل خورد و بس فهم معنی جوهرِ آیینه نیست