هم شیر

معنی کلمه هم شیر در لغت نامه دهخدا

همشیر. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم شیر. برادر رضاعی. ( آنندراج ). دو کودک ( دختر یا پسر ) که از یک پستان شیر خورند. رضیع. رضیعة.

معنی کلمه هم شیر در فرهنگ عمید

کسی که با دیگری از یک پستان شیر خورده باشد، دو کودک که یک دایه آن ها را شیر داده باشد.

معنی کلمه هم شیر در فرهنگ فارسی

دوکودک که باهم ا یک دایه شیرخورده باشند

معنی کلمه هم شیر در ویکی واژه

هم شیر (جمع هم شیر‌ها)
کودکانی که از یک مادر شیر خورده اند. برادر یا خواهر رضاعی

جملاتی از کاربرد کلمه هم شیر

صد قدح از شیرهٔ آب نبات در مزه هم شیرهٔ آب حیات
تا چو زنبور عسل در چشم هم شیرین شوند به که باشد خانه‌های دوستان از هم جدا
نجات از تلخ کامی می‌توان دادن فروغی را که هم شکر فشان یاقوت و هم شیرین دهن داری
موالی را همه پندی معادی را همه بندی که هم شاه جهانگیری و هم شیر عدو بندی
هم شانه و هم مویی هم آینه هم رویی هم شیر و هم آهویی هم اینی و هم آنی
چوپان ییرگی ایستسن تکَدن سود ساقی: چوپان اگه دلش بخواد از بز نر هم شیر میدوشه
زمین را ببوسید گستهم شیر بدادش پیام دلیران دلیر
چو خراد برزین و گستهم شیر چو شاپور و چون اندیان دلیر
تو را می سپارم به یزدان فرد که هم بخت یاری و هم شیر مرد
که صد طوفان اگر از جای خیزد ز هم شیرازه ی آن را نریزد
اگر سهم شیری بیفتد ز شیر حَرون‌اَستری مغزش آرد به زیر