هم رس

معنی کلمه هم رس در لغت نامه دهخدا

همرس. [ هََ رَ ] ( اِ ) درم و دینار. ( برهان ). برساخته دساتیر است. ( حواشی معین بر برهان ).

معنی کلمه هم رس در فرهنگ معین

( ~. رَ ) (ص . ) هم آهنگ ، یک جهت ، متفاوت .

معنی کلمه هم رس در فرهنگ عمید

هماهنگ، یک جهت، متقارب.

معنی کلمه هم رس در فرهنگ فارسی

هم آهنگ، یک جهت، متقارب

معنی کلمه هم رس در فرهنگستان زبان و ادب

{concurrent} [ریاضی] ویژگی دو یا چند شیء هندسی، مانند خط و صفحه، که نقطۀ مشترک دارند

معنی کلمه هم رس در ویکی واژه

هم آهنگ، یک جهت، متفاوت.

جملاتی از کاربرد کلمه هم رس

دو طاوس جوان با هم رسیده ولی طاوس هر دو پر بریده
در دولت سیزدهم رسیدگی به وبگاه‌ها و پایگاه‌های خبری بدون مجوز جدیت بیشتر پیدا کرد و اکثر رسانه‌های دولتی نیازمند دریافت مجوز از وزارت ارشاد شدند.
باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه: کتابی ۳۲ صفحه‌ای دربارهٔ مهدی باکری است که بر اساس گفتگوی مرتضی سرهنگی و احد گودرزیانی با همسر وی، صفیه مدرس انتشار یافته و به چاپ یازدهم رسیده‌است.
ناله ای ناگهم رسیده به گوش که برآمد ز من فغان و خروش
مه و خور دلیل تو روشن بسند که هر ماه یکبار با هم رسند
ناوک آن غمزه هر کس راست، ما را هم رسد چون مقدر گشت روزی، فکر دیر و زود چیست؟
سپس نیروهای بختیاری به فرماندهی سردار اسعد از جنوب و نیروهای مجاهدین از شمال راهی تهران گردیدند و با هماهنگی‌هایی که با هم داشتند، در بادامک به هم رسیده و در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند.
لیبرالیسم به عنوان یک جنبش سیاسی در چهار سده اخیر سیطره داشته‌است، گرچه واژه لیبرالیسم به عنوان ارجاع به این مکتب تا سده نوزدهم رسمیت نیافته بود. شاید اولین دولت مدرنی که بر پایهٔ اصول لیبرالی بنیان نهاده شد، ایالات متحده آمریکا بود که در اعلامیه استقلال خود اعلام کرد: تمام انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و توسط خالق شان از یک سری حقوق بهره‌مند شده‌اند، از جملهٔ این حقوق: زندگی، آزادی و پیگیری سعادت و خوشبختی است؛ که یادآور این عبارات جان لاک است که از اهمیت بالایی در نظریه‌های وی برخوردار بودند: زندگی، آزادی و مالکیت.
چه حاصل گرچه عمری غم کشیدند که ببریدند چو درهم رسیدند
سر هر دو از تن به هم رسته بود تنانشان به هم باز پیوسته بود
به روزه دار نیاید ز آب جز بانگی ولیک عاقبت آن بانگ هم رسد به عمل
هرگه مژه برهم رسد این باغ خزان است تا فرصت نظاره بهار است ببینید
چو شد رایت کرد یزدی پدید یل زوده از اصفهان هم رسید
ننگ وفاست دعوی در مشرب محبت چشمی بهم رسانید کز گریه تر نگردد