هم اسم
معنی کلمه هم اسم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه هم اسم در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه هم اسم
خرد چو خواست ز هم اسم او به ایمائی شود وسیله تاریخ او بوجه حسن
اگرچه هم اسم آنهاست بحمدالله هم رسم نیست؛ بدانش از آنها ملاتر است و بخدمت از شما بالاتر. موانست شماها مجالست آنها را از پیش در کرده با امنا محارم ما مجالس است و با التفات و مکارم ما موانس.
چنان باشد که چون یکی شود جسم برافتد آنگهی دیدار و هم اسم
یکسو امینالملک راد هم نیک زی همنیکزاد هم خلق و هم خلقش جواد هم اسم و هم رسمش امین
از این نورست اسحق گزیده هم اسمیعیل و یعقوب این بدیده
بجز در آینه جان ما نکرد ظهور جمال عشق، که هم اسم و هم مسما شد
گرچه دارد هم وزیری و هم اسم خواجگی هست در فرمان و معنی پادشاه کامگار
هم رسم تو صیاد رسن تاب توان گفت هم اسم وی استاد رسن باز توان کرد
هم اسم و رسم و نعمت و صفت آمده پدید هم عین و غیر اندک و بسیار آمده
هم اسم و فعل و حرفش از کردگار مشتق