( هم آهنگ ) هم آهنگ. [ هََ هََ ] ( ص مرکب ) دمساز. هم آواز. موافق. ( یادداشت مؤلف ). دو تن که یک اندیشه و یک آهنگ دارند : که چندان سپه کرد آهنگ من هم آهنگ این نامدار انجمن.فردوسی.در این پرده با آسمان جنگ نیست که این پرده با کس هماهنگ نیست.نظامی.در این پرده گر سازگاری کنی هم آهنگ را به که یاری کنی.نظامی.گر سیاه است و هم آهنگ تو است تو سفیدش خوان که همرنگ تو است.مولوی.
معنی کلمه هم آهنگ در فرهنگ معین
( هم آهنگ ) (هَ. هَ ) (ص . ) ۱ - موافق ، متحد. ۲ - دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد.
معنی کلمه هم آهنگ در فرهنگ عمید
هماواز، یکنواخت، موافق.
معنی کلمه هم آهنگ در فرهنگ فارسی
۱- دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند. ۲- موافق متحد. ( هم آهنگ ) ۱- دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند. ۲- موافق متحد.
معنی کلمه هم آهنگ در فرهنگستان زبان و ادب
{harmonic, harmonique (fr. )} [عمومی] دارای هماهنگی
معنی کلمه هم آهنگ در دانشنامه آزاد فارسی
هماهنگ (overtone) نُتی با بسامد معادل مضربی از بسامد اصلی یا بسامد طبیعیجسم مولد صدا. هر چشمۀ مولد صوت مجموعۀ منحصربه فردی از هماهنگ ها تولید می کند که منشأ کیفیت صدا یا طنینآن است. هماهنگ (موسیقی). رجوع شود به:هارمونیک
معنی کلمه هم آهنگ در ویکی واژه
موافق، متحد. دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه هم آهنگ
بخش عمدهٔ مطالب بالا با اندکی کموکاست با نوشتههای مورخین پیشین به ویژه هرودوت هم آهنگی دارد.
فرامرز را دید در جنگ او به میدان کینه هم آهنگ او
که بیاعی در نه سرهنگیست پسند نوا درهم آهنگیست
عاشق از آهن و از چوب کنند که هم آهنگر و هم نجارند
در آن پرده که شیرین ساختی ساز هم آهنگیش کردی شه به آواز
درد دلم به حشر ز شدت نهفته ماند خون باد ناله ای که هم آهنگ صور بود
استیو وازنیک، سازمانی به نام «ما را هم آهنگ کن» برای پشتیبانی از پروژههای آموزشی و عامالمنفعه اش نیز تشکیل داد.
بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ است کوه با نوای مطرب و شیون هم آهنگ است کوه
کرد چون همره چنگ این غزل آهنگ، بهار چنگ دردل زد و با چنگ هم آهنگ افتاد
که با روسیان جنگی آهنگ داشت به این ره هم آهنگ آن جنگ داشت
یار هم آهنگ به هر سینه تنگ تو ز دلش کوفته بر سینه سنگ
شما با یک دگر همراز و دمساز به هم یاور، هم آهنگ و، هم آواز