هلیت

معنی کلمه هلیت در فرهنگ معین

(هَ یَّ ) [ ع . ] (مص ل . ) مصدر صناعی است مرکب از هل و ئیت یعنی پرسش کردن از مطلب «هل » و سؤال از مطلب هل یعنی سؤال از اصل وجود شی ء یا سؤال از وجود صفتی برای شی ء.

معنی کلمه هلیت در فرهنگ فارسی

مصدرصناعی است مرکب ازهل وئیت یعنی پرسش کردن ازمطلب ((هل ) )وسوال ازمطلب هل یعنی سوال ازاصل وجود شیئ یاسوال ازوجودصفتی برای شیئی . بنابراین هلیت دوقسم بود. ۱- بسیطه : یعنی پرسش از اصل وجودشیئی مانند: آیافرشته هست . ۲- مرکبه : یعنی پرسش ازوجودصفتی برای شیئی است مانند: آیافرشتهناطق است ? قسم اول مفادکان تامهاست وبالطبع مقدم برقسم دوم است که مفاد کان ناقصهرا میرساندوهردوقسم ازاصول مطالب بشمارست . زیرااساس مطالب سهقسم بود : مطلب : هل ومطلب ((ما ) )ومطلب ((لم ) ) وهریک دوقسم بود بسیط ومرکب . چنانکه حاج ملاهادی سبزواری گوید: اس المطالب ثلاث. علم مطلب ما مطلب هل مطلب لم . ) )

معنی کلمه هلیت در ویکی واژه

مصدر صناعی است مرکب از هل و ئیت یعنی پرسش کردن از مطلب «هل» و سؤال از مطلب هل یعنی سؤال از اصل وجود شی ء یا سؤال از وجود صفتی برای شی ء.

جملاتی از کاربرد کلمه هلیت

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا الآیة... این هم خطاب‌ به اوس و خزرج است. میگوید: دست در دین خدا و کتاب و عهد وی زنید، و سنّت و جماعت بپای دارید، و چنان که در جاهلیت پراگنده دل و پراگنده روزگار بودید، اکنون پس از آنکه در اسلام آمدید بمپراکنید و جوق جوق بمگسلید.
پس تفحص کرد کین سعی کی بود شاه را اهلیت من کی نمود
گفتا به بیست روز من از تو گذشته‌ام با من بگو که کاهلیت از برای چیست
نابغه ی جعدی از شعرای دوره ی جاهلیت و اسلام بود. به سن یکصد و هشتاد سالگی در اصفهان بمرد. در پیشگاه پیامبر(ص) قصیده ی خویش برخوانده است که در آن گفته بود:
این تمایل طبیعی، به گفته قرآن، با تمرکز بشر بر موفقیت مادی زیر و رو می‌شود: چنین تمرکزی ابتدا خود را به‌عنوان نیاز به بقا یا امنیت اساسی نشان می‌دهد، اما سپس به تمایل به متمایز شدن در میان هم‌سالان خود متجلی می‌شود. در نهایت، تمرکز بر مادی‌گرایی، طبق متون اسلامی، مانع از تأمل فطری می‌شود که در بالا توضیح داده شد، و در نتیجه حالت جاهلیت یا «جهل» به وجود می‌آید.
مفتاح هدایتم تو دادی آنگه در اهلیت گشودم
أبو قُبَیس کوه مقدسی است که از طرف مشرق بر شهر مکه مشرف است. طبق روایات چون حجرالاسود در این کوه به امانت گذارده شده بود در دوره جاهلیت معروف به امین بود و روایت دیگری نیز می‌گوید که مغازه کنز که آدم و حوا در آن ساکن بودند و پس از وفات در آن دفن شدند در این کوه واقع شده‌است.