هلی. [ هَُ ] ( اِ ) نامی است که در نور و آمل به برقوق دهند. ( یادداشت مؤلف ). هلی. [ هَُ ل ْ لا ] ( ع اِ ) ریش و زخم که بعد از اندوه رسد. ( منتهی الارب ). هلی.[ هَُ ل َی ی ] ( ع اِ مصغر ) مصغر هل. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه هلی در فرهنگ فارسی
مصغر هل
معنی کلمه هلی در دانشنامه عمومی
هلی (فیلم). هلی ( به انگلیسی: Heli ) فیلمی مستقل در ژانر درام جنایی به کارگردانی آمات اسکالانته و محصول سال ۲۰۱۳ کشور مکزیک است. این فیلم برای دریافت نخل طلایی ۲۰۱۳ در جشنواره کن نامزد شده بود. هلی که جوانی صلح طلب و سربه زیر است همراه با زن و فرزند و پدر و خواهرش در جایی دورافتاده و خشک در مکزیک زندگی می کند. خواهر کوچک او استلا به یکی از جوانان همسایه به نام بتو که تحت آموزش نظامی است علاقه مند می شود اما این رابطه تبعاتی غیرقابل پیش بینی و وحشتناک برای خانوادهٔ هلی دارد… برای خواندن نقد و بررسی فیلم به این لینک در وب سایت ماهنامه سینمایی فیلم مراجه کنید.
جملاتی از کاربرد کلمه هلی
اهلی کسیکه عاشق و مست است و پاکباز انصاف اگر بود ز ملک در صفات به
اهلی ز اضطراب تو دانی که آگه است صیدی که تشنه خنجر قصاب میخورد
این روستا در دهستان هلیل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۵۰ نفر (۱۰۸خانوار) بودهاست.
صاحب دیوان استیفا که اهل فضل را اندر او اهلیت صاحب قرانی بود و هست
در دو عالم پیرو پیر مغان اهلی بود در ره دنیا و دین بی پیر رفتن گمرهی است
چو رازی نهی با کسی درمیان بپرداز از غیر دهلیز را
ز دیده حاصل اهلی همیشه خار غم است ز شوره زار بجز خار کی شود حاصل
بسوخت اهلی و یار از درش درون نامد کنون که نیز در آمد بخشم و ناز آمد
در سال ۲۰۱۷، دو باشگاه دبی و الشباب با الاهلی ادغام شدند و نام باشگاه به شباب الاهلی امارات تغییر یافت.
ارلان جورابکوف، نویسنده قرقیز نیز در داستان «جارخی بلبل» در مورد اساطیر باستانی ترک بسیار صحبت کردهاست.[نیازمند منبع] به گفته بسیاری، خاریبلبل پرندهای اهلی بود. برخی از محققان معتقدند که این نوع بلبل فقط توسط رزمندگان و سرداران جنگی استفاده میشد.[نیازمند منبع]
اهلی بمردی و نشدی صید باز وصل مرغی که این شکار کند غیر زاغ نیست
پس از این که در سال ۱۸۴۹ کوه نور به دست لرد دالهوسی، فرماندار کل هند افتاد او تصمیم گرفت این الماس را همراه با تاریخچه رسمی آن برای ملکه ویکتوریا بفرستد؛ بنابراین یک دادرس جزء به نام «تئو متکالف» را در دهلی (که به قمار و خوشگذرانی علاقه زیادی داشت) مأمور کرد دربارهٔ تاریخچه کوه نور تحقیق کند. اطلاعاتی که او جمعآوری کرده بود از شایعات جذاب کوچه و بازار فراتر نرفتند.
طرفه اکسیر است در میخانه بر مس وجود تا به دهلیزش درآید شیخ، شاب آمد برون
اهلی بیا که گوشه نشین عدم شویم کان منزل سلامت و جای اقامت است